🍀این رمان به سبک: Heaven Official's Blessing , Husky, mo dao zu shi ، the untamed ⟨تو... پشت همهی این اتفاق ها بودی چطور تونستی باهام اینکارو بکنی⟩ ﴿عزیزم نمیدونی توی دنیای تاریکی که برام ساختی زندگی کردن چقدر میتونه سخته باشه الان تنها چیزی که برام باقی مونده تویی به نظرت عادلانه نیست که تو رو فقط برای خودم بخوام﴾ ******** در میان دریای دروغ و فریب که در ذات تک تک انسان ها میدید تنها یک حقیقت در اعماق وجودش باقی مانده بود حقیقتی تلخ و گزنده که طعم مرگ میداد. مرگ خانوادهاش، مرگ عشقی که تمام هستیاش بود و از بین رفتن رویاهایش انگار که زندگی او بر پایه دروغ بنا شده بود در یک چشم به هم زدن همه چیز فرو ریخت در این تاریکی کم کم به پوستهای از انسان تبدیل شد که فقط به اجبار نفس میکشید. پس از به پایان رسیدن جنگ استاد اعظم تهذیب گری هیچ شاگردی را به عنوان جانشین خود انتخاب نکرد تا اینکه با ورود تهذیبگر جوانی به زندگی اش خاطراتی در ذهن او زنده میشود خاطرات و احساساتی که سالها سعی در سرکوب آنها داشت.