6 parts Ongoing 🌾N͏a͏m͏e͏: Luminary
🥢C͏o͏u͏p͏l͏e͏: V͏h͏o͏p͏e͏, Kookmin
🌾G͏e͏n͏r͏e͏: Historical, Romance, Smut
🥢W͏r͏i͏t͏e͏r͏: Sana Gray
🌾A Part Of Story:
《 "میبینم یه چیزایی توی چنته داری!"
زمزمه کرد و نفس های داغش روی صورتش شد. مردمک های لرزونش رو روی اجزای صورتش چرخوند و خواست ازش فاصله بگیره اما انگشت های پسر دور دستش سفت تر شدن.
"شاید توی اینم استعداد دارم..."
نیشخندش رو عمیقتر کرد و برای تلافی، خودش بود که سینش رو بهش چسبوند و حالا فاصلشون چیزی جز یه نفس نبود. نگاه براقش توان هر چیزی رو میگرفت و نمیتونست روی چیزی تمرکز کنه، اون هم زمانی که فقط میتونست اون فاصله لعنتی رو با بوسه زدن به لب های سرخ و خوش حالتش پر کنه!
"دیگه توی چی استعداد داری؟"
کمی روش خم شد و پسر برای حفظ تعادلش، شمشیر رو روی زمین انداخت و کف دست هاش رو به سینه سفتش کشید.
"نمیدونم، خودت چه فکری میکنی؟..."
پوزخندی زد و با رها کردن بازوش، کمرش رو چنگ زد.
"شاید از خود بی خود کردن دیگران با هر حرفی که از اون لبای خوشگلت بیرون میاد!" 》
🥢The End: ?
🌾Bts Fiction