𝗟𝗜𝗙𝗘 𝗪𝗜𝗧𝗛𝗢𝗨𝗧 𝗠𝗘 - Kimhana - Wattpad

Story cover for 𝗟𝗜𝗙𝗘 𝗪𝗜𝗧𝗛𝗢𝗨𝗧 𝗠𝗘 by Vminkookiiibts

𝗟𝗜𝗙𝗘 𝗪𝗜𝗧𝗛𝗢𝗨𝗧 𝗠𝗘

Reads 2,757
Votes 274
Parts 8

Reads 2,757
Votes 274
Parts 8

jhope jikook jimin jin jungkook kookmin minv namjin namjoon sep suga taekook vkook vkookmin vmin vminkook تهکوک جیکوک سپ نامجین ویمینکوک ویکوکمین کوکمین

جونگکوک فکر میکرد همیشه قراره زندگیش 
به روال عادی پیش بره تکراری و بدون هیچ 
چیز جدید البته فکرش این بود تا زمانی که یک پسر با موهای صورتی و قد کوتاهی اومد توی زندگیش
و زندگیش تغییر داد 
... 



جونگکوک دیگه باور کرده بود همه 
خوشی هاش فقط تایه مدت هست 
................ 

#jikook 
#kookmin
#namjin
#sep
#vmin
#taekook
#vkookmin
#vmin kookAll Rights Reserved

jhope jikook jimin jin jungkook kookmin minv namjin namjoon sep suga taekook vkook vkookmin vmin vminkook تهکوک جیکوک سپ نامجین ویمینکوک ویکوکمین کوکمین

Table of contents

8 parts

Sign up to add 𝗟𝗜𝗙𝗘 𝗪𝗜𝗧𝗛𝗢𝗨𝗧 𝗠𝗘 to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

The Serpent's Blood Diamond by _SilverBang_

"الماسِ خونینِ مار" جسم سختی به گلوش فشار میاورد و باعث درد وحشتناکی تو اون ناحیه میشد. چشم هاش میسوخت ولی حتی نمیتونست اشک بریزه. بدنش به شکل وحشتناکی میلرزید اما با این حال انگار همه بدنش تبدیل به سنگ شده بود، حتی توانایی تکون دادن انگشت هاش رو هم نداشت. بدون اینکه حتی پلکی بزنه با چشم های سرخ و براقش به دست هاش که با اون مایع لزج و سرخ پوشیده شده بود نگاه میکرد. "من اشتباه کردم" این تنها جمله ای بود که تو ذهنش میچرخید. ________ چی میشه اگه ۸ تا آدمی که به ته خط رسیدن بخوان برای آخرین بار سکه شانس شون رو پرتاب کنن و سرقتی غیرممکن رو انجام بدن؟ یک خلافکار / یک پزشک / یک اشراف زاده ترد شده/ یک قاتل/ یک جیب بر/ یک قمارباز / یک بندباز سابق سیرک / یک جواهرساز

cute baby by DenizNajafi

پسری که به خاطر نجات خواهرش برده ی یکی از رئیس های گنگ خلافکار میشه . . . . "خواهش میکنم اقا شما میتونین اونو نجات بدید؟" "خب تو پولی داری که بتونی اونو بخری " جانگ کوک سرش به علامت منفی تکان داد " پس متاسفم نمیتونم براش کاری کنم" جانگ کوک اروم روی زمین نشست و سرش رو پایین انداخت "لطفا کمکم کنید تا خواهرم رو نجات بدم هر کاری بگید میکنم التماس میکنم "تهیونگ اروم سر جانگ کوک رو بالا اوورد و به چشماش نگاه کرد"هر کاری" جانگ کوک بدون هیچ فکری جواب داد"بله هر کاری فقط لطفا خواهرم رو نجات بدید"تهیونگ خم شد و اروم از زمین بلندش کرد "خواهرت امروز برمیگرده خونه ولی تو دیگه همچین حقی نداری".....

Whiskey[ویسکی] by Bitamoosavi

Vkook/kookv [completed] 《صد بار بهت گفتم تو کابین خلبان نباید سیگار بکشی...حرف حساب حالیت نمیشه انگاری؟...بلند شو برو بیرون.》《اه کیم...با این طرز نگاه کردنت فقط اون پایینیه که واست بلند میشه》 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 《بیاین بریم تو دنیای میلیاردرای دلاری... هوم؟ زندگی سرشار از زرق و برقشون... کسایی که حتی با دلار سر میز دور دهناشون و تمیز میکنن... این یکم هیجان داره و ترسناکه نه؟ دیدن زندگیشون از نزدیک... فاک... میخوام تورو بکنم یه میلیاردر دلاری.》 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ کاپل اصلی: vkook/kookv کاپل فرعی: yoonmin " namjin" ژانر:dram " romence " smat " omegavers نویسنده: biti حمایت یادتون نره 🐻🐰 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

my lovely master by amyta77

⚠️🔞فیکشن دارای صحنه های بی دی اس امه ژانر : بی دی اس ام - خشن - اسمات🔞 - درام - عاشقانه کاپل : تهکوک ـ یونمین خلاصه :جونگکوک پسر مظلوم 17 ساله ای که سال ها پیش مادرشو از دست داده و زندگی بسیار سختی بخاطر قمار باز بودن باباش داره اما همه این سختیارو به امید بهتر شدن وضعیتش تحمل می‌کنه تا اینکه پدرش سر جونگکوک شرطبندی می‌کنه و میبازه تهیونگ مافیای سادیسمی ک تنها با جیغای پر درد برده ش اروم میشه چی میشه اگه جونگکوک به خیال فرار از مشکلاتش به سمت تنها راه جلو روش بدوعه اگه آخر همین راه گرفتار مردی بشه ک باعث سخت تر شدن زندگیش بشه سرنوشتشون چی میشه ؟ یعنی ممکنه مافیای سرد و خشن با قلبی یخ زده دلشو به خنده های یه بانی کیوت ببازه؟

Raven [ ریوِن] by Bitamoosavi

زندگیش اونوقتی تغیر کرد که فهمید‌‌‌... فقط اونه که میتونه ازش مراقبت کنه🥀 ... -دهنتو باز کن پسر خوب... -...ولم...کن... لبخند گرمی زد و فک پسر زیرش و محکم تر فشورد... -خوش ندارم حین بوسه همکاری ازت نبینم تهیونگ... چشم هاش و محکم بست و سعی کرد به تن خسته و کرختش حرکتی بده...وزنش زیاد بود و انگار کاملا به زمین پینش کرده... -خواهش میکنم...ولم کن... سرشو جلو برد و گونش و با انگشت شصت نوازش کرد... به جنون رسیده بود... -خیلی زیبایی...جوری که دلم میخواد تا اخر عمرم پیش خودم اسیرت کنم...دکتر کوچولو. -چرا باید بهت اعتماد کنم؟ -واقعا نباید بکنی‌. ... کیم تهیونگ...روانپزشک مرموزی که اخرین پروندش متعلق به یک بیمار خطرناک با هویت جعلیه... ... کاپل:kookv/ vkook کاپل فرعی: ؟ ژانر: دارک رومنس/درام /جنایی_مافیا/اسمات/هپی اند ... روند اپ: دو روز درمیون به بچم عشق بدین... لاویو 🐯🐰

fiction kookv"vkook by Bitamoosavi

این بوک پایان نداره... انواع فکیشن های کوتاه فول اسمات از تهکوک و کوکوی و ... ژانر ها و کاپل اول هر فیکیشن نوشته میشه.‌‌.. اگر ایده ی داشتین با کمال میل مینویسم... ... قبل از اپ شدن در اینجا، در چنل اپ میشه... kookv_life@ ... خوشحالم میکنین با حمایت های قشنگتون. لاویو♡

دارک وب by FatimehGorbane

چی میشه اگه جونگکوک ک رفتار سرد و خشکی داره و رعیس سازمان دارک وب سایت غیر قانونی ک آدم هارو به قتل می‌رسونه و هیچ اعتقادی به عشق نداره تهیونگ کوچولو ما ک یه لیتل وارد زندگیش بشه! آیا تهیونگ می‌تونه جونگکوک رو عاشق خودش کنه؟ یا ماجرایی فراتر از اون برای جونگ کوک اتفاق می‌افتد

hard bunny تهکوک by user16206867

- جانگکوک گوش کن + تو یکی خفه دراز عمودی افقی .. آیا قراره همراه جانگکوک تهیونگو به گا بدیم ؟ پس با ما همراه باشید ژانر . امگارورس .فان .اسمات

توت فرنگی کوچولو by Aynaz1392p

کیم تهیونگ پسری هفده ساله ای که قراره به مدرسه ای برای امسال منتقل بشه و.......... ژانر: امگاورس، اسمات، رومنس، هپی اند کاپل اصلی:کوکوی کاپل فرعی:یونمین، نامجین، جیهوپ(چااون وو، امیلی و هیونا امیدوارم خوشتون بیاد بیبی ها💗🎀

love in silence by yizhan1030

ژانر داستان : رمانس ،درام انگست .بی ال.روانشناسی، ادونچز ،اسمات ییبو تاپ . جان و ییبو دو غریبه ای که با زخم هایی بزرگ ،به آرامی به سمت هم کشیده میشوند . یکبار در هفته آپ میشه تا قسمت ۱۷ رو هر روز آپ کردم ولی از اون به بعدش و هفته ای یکبار .

You may also like

Slide 1 of 10

The Serpent's Blood Diamond cover

cute baby cover

Whiskey[ویسکی] cover

my lovely master cover

Raven [ ریوِن] cover

fiction kookv"vkook cover

hard bunny تهکوک cover

توت فرنگی کوچولو cover

love in silence cover

The Serpent's Blood Diamond

"الماسِ خونینِ مار" جسم سختی به گلوش فشار میاورد و باعث درد وحشتناکی تو اون ناحیه میشد. چشم هاش میسوخت ولی حتی نمیتونست اشک بریزه. بدنش به شکل وحشتناکی میلرزید اما با این حال انگار همه بدنش تبدیل به سنگ شده بود، حتی توانایی تکون دادن انگشت هاش رو هم نداشت. بدون اینکه حتی پلکی بزنه با چشم های سرخ و براقش به دست هاش که با اون مایع لزج و سرخ پوشیده شده بود نگاه میکرد. "من اشتباه کردم" این تنها جمله ای بود که تو ذهنش میچرخید. ________ چی میشه اگه ۸ تا آدمی که به ته خط رسیدن بخوان برای آخرین بار سکه شانس شون رو پرتاب کنن و سرقتی غیرممکن رو انجام بدن؟ یک خلافکار / یک پزشک / یک اشراف زاده ترد شده/ یک قاتل/ یک جیب بر/ یک قمارباز / یک بندباز سابق سیرک / یک جواهرساز