flowers on my skin|drary
  • Reads 12,000
  • Votes 1,542
  • Parts 25
  • Reads 12,000
  • Votes 1,542
  • Parts 25
Complete, First published Mar 31, 2024
-درحال ادیت-

"نتونستم جلوش رو بگیرم، اولش مثل یک دانه ی کوچیک توی قلبم نشست و بعد بزرگ شد، با بزرگ شدنش کنترل و پنهان کردنش هم سخت تر شد، بعد مثل یک شاخه ی بزرگ و قوی کل من رو احاطه کرد و من فقط-فقط نتونستم جلوش رو بگیرم."

دریکو دستش که هنوز روی شانه هری بود را به سمت صورتش آورد.چانه او را گرفت و بلند کرد.هری را که نگاهش بر روی زمین بود،وادار کرد تا به او نگاه کند.لبخند کوچکی به هری زد.

"مقاومت نکن.بذار روحت با روحم قاتی شه.بذار فقط‌‌ تمام وجودم از تو پر بشه،بذار فقط اسم تو روی لب‌هام جاری بشه. بذار فقط صدای تورو بشنوم،بهم اجازه بده تا با بوی تن تو مست شم،بهم اجازه بده تا چشمان خاکستری ام فقط در چشمان جنگلی تو غرق شه."
هری از حرف های او تعجب کرد،اما نتوانست جلوی درخشش چشمانش را بگیرد.دریکو لب هایش را با زبانش خیس کرد و با صدای ملایمی که هری هرگز قبلاً نشنیده بود به سخنانش ادامه داد:"بذار پوستت رو لمس کنم، بذار گلها روی پوستت شکوفا شن."
_ __ __ _

پروردگارا،به مردی همچو زیبایی بهار عشق ورزیدم.با موهایی که گل بابونه آغشته در آن است.
پروردگارا،آن مرد به مردی همچو زمستانی سفید عشق ورزید.
با موهایی که از نور زیبا و فریبنده ماه می‌درخشد.

"Persian Translation"
cr:@malfoyunyesilelmasi
All Rights Reserved
Sign up to add flowers on my skin|drary to your library and receive updates
or
#207fanfic
Content Guidelines
You may also like
✧HOME✧ by timi_vkook
43 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
You may also like
Slide 1 of 10
🔥under the skin of the city🔥 cover
Sealed Oath | Drarry (on pause) cover
𝐇𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫���𝐢𝐚 - 𝐟𝐢𝐫𝐬𝐭 𝐲𝐞𝐚𝐫 cover
More painful than before  cover
Sugar Seeking Sugar   cover
Strawberry farm||Kookv cover
Ninety-nine cover
poison cover
you can be the boss daddy!  cover
✧HOME✧ cover

🔥under the skin of the city🔥

92 parts Ongoing

سرهنگ پارک، سرهنگی نمونه با افتخارات فراوان بعد از مرگ مشکوک همسرش برای فراموش کردن اتفاقات گذشته به سئول نقل مکان میکند و به دنبال آرامش در ایستگاه پلیس کوچکی مشغول به کار می شود ولی با وجود سروان جوان و شیطان و بی تجربه جونگ کوک هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی رود... کیم جونگ کوک بعد از مرگ مادرش با حقیقت زندگی پدرش روبه رو میشه... حقیقتی که تمام باور هاشو نابود میکنه... دیدن پدرش کنار نزدیک ترین هیونگش به عنوان زوج آخرین چیزی بود که میتونست بهش فکر کنه... 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🔥under the skin of the city🔥 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 Writer : Ella Couple :kookmin , jikook Genre : dram , romance , angst , police , adventure زمان آپ: دو شنبه ها آپ جایزه : جمعه ها