Story cover for فضیلت و رذالت(چون اگر نویسنده روسی بودم چه اسمی میذاشتم)  by blueskyofspring
فضیلت و رذالت(چون اگر نویسنده روسی بودم چه اسمی میذاشتم)
  • WpView
    Reads 6
  • WpVote
    Votes 0
  • WpPart
    Parts 2
  • WpView
    Reads 6
  • WpVote
    Votes 0
  • WpPart
    Parts 2
Ongoing, First published Apr 02, 2024
از نوشتن گذشته. دلم تالاپ تالاپ تنگ شد. آب رفت , گرما گاییدش, معدم  اسیدش تبدیل به امتحان بیولوژی شد که من خراب کردم. در انتظار دیپورت شدن... و فهمیدم دلم برای اضطراب نوشتن، پشیمون شدن, قبطه خوردن و خود زنی کردن تغییر سایز داده. ولی تغییر کاربری نداده! پس گفتم گور خواهر و برادر و مادر و دلم نمیاد به عمه ها چیزی بگم. پس هی حرف زدم حرف زدم گفتم بده، نمیشه, نا فرمه, خام شدی رفت, دیگه به درد نمیخوره و هیچی یادت نمیاد, نه حتی کرمای خاکی رو. فرقشون با خرخاکی میدونی چیه؟ 
پس وقتی به شوخی هم گفتن اوتیسمیک خوشحال شدم. پس و پس از پس آوردم که فقط بگم من غلط املایی دارم. ژه مرضیه که حتی نمینومک بنویسمش. 
خواهش میکنم نفذرمایپد. 
سردرد قابل شما رو نداره! 

خلاصه و پی نوشت: نمیخوام حتی خوب بنویسم ولی باید بنویسم برای همین فعلا اینجام.گاهی برای مریم شبه شعرم باید بگم ولی اینجا نیست جاش.
All Rights Reserved
Sign up to add فضیلت و رذالت(چون اگر نویسنده روسی بودم چه اسمی میذاشتم) to your library and receive updates
or
#16ادبیات
Content Guidelines
You may also like
🐠𝔾𝕠𝕝𝕕 𝕗𝕚𝕤𝕙💫🔞ماهی طلایی  by purple-prince
17 parts Ongoing
نام:𝔾𝕠𝕝𝕕 𝕗𝕚𝕤𝕙🐠💫 کاپل اصلی:کوکمین کاپل فرعی: نامجین عشق بین گروگان و گروگانگیر❤ 💦🔞اسمات مثل همیشه بخش اصلی و جذاب فیک منه💦🔞 پسرک با بغض لب زد: مردن ترس داره؟! تنها پسر سیاه پوش تو اون اتاق تاریک و نمور پوزخندی زد و لب زد: بستگی به نحوه ی مردنت داره...مثلا یکی روشش اینکه با گلوله مغزت رو سوراخ کنم یا شاید قلبت رو!؟ پسرک آب دهنش رو قورت داد و لب زد: تو.. این کارو میکنی؟! مرد با قدم های آروم و استوار درست پشت سرش قرار گرفت و با لذت به لرزش بدن پسر کوچیکتر زل زد: نه... من قرار نیست تورو به همین راحتی از دست بدم ماهی طلایی... چرخی به دور پسرک زد و اینبار درست مقابلش قرار گرفت و دستش رو به زیر چونه ی او گرفت و به چشمای لبریز از اشک پسر زل زد و لب زد: کاری میکنم که هرروز بمیری و زنده شی... باید انتقامم رو ازتون بگیرم خانواده پارک! ╱╲❀╱╲╱╲❀╱╲╱╲❀╱╲ لب هاش که با همون بوسه ی وحشیانه ی جونگکوک بزرگتر و قرمز به نظر میومدند،میلرزیدند... خدایا مثل اینکه بی خیال شده بود... خدایا یعنی قرار بود رها کنه؟!... اما با حرفی که از بین لب هایی که توسط شون بوسیده شده بود خارج شد، لبخند به سرعت از روی لب هاش پاک شدن.. - به نظرت واکنش پدرت وقتی پسرکش زیرم داره از درد ناله میکنه و من سخت و محکم میکنمش چیه؟!
عشق آغشته به خون  by ErneIoang
62 parts Ongoing
( پایان یافته ) شروع جدید ترین فیک و البته هیجان‌انگیز داستان دو زوج شروع قوانین بی‌نقص فیک ها تک تک جملات نویسنده معنی خواستی داره درون گرایی درست مثل یک آدم درونگرا ... اسم فیک : عشق اغیشته به خون تعداد پارت : نامعلوم نویسنده : kal هر کس در زندگی خودش دنیا خیالی خودش را دارد و در هر زمانی دوران رفاقت و صمیمیت ای وجود دارد کیم هوانگ ، پارک نوری ، دوست و هم راز هم بودن مانند زندگی سخت بدون گذرا مجرد و جاهل روز های سنی پشت سر هم میگذارند روزی هوانگ تصمیمی میگرید و همراه با نوری دست به کشیدن پول و سهام شدن .. به این ترتیب بود که زندگی آسایش مندی را برای خود و دوستش فراه میگذارند .. هر دو با معشوقه ای خودشان آشنا شدن و اولین کسی که پا به ازدواج می‌زاره نوری هوس باز بود بعدشم صمیمیت دوستی خود و هوانگ دختری که حتی شناختی ازش نداشت را برای برادرش نامزد نمود ... تنها یک روز به گوشه هوانگ خورده بود که در بار و کامیونت های آن هلدینگ مواد و قاچاق می‌کردن ولی این از چشم نوری پنهان نماند بلکت خوشحالم بود هوانگ وقتی به قضیه پی میبره سمت نوری هجوم می‌بره ... هوانگ : بهمنی می‌دونی چیکار کردی ؟ یقه مشکی رنگ مانند هودی خاکستری را به چندگ گرفت ولی نوری تنها به مهربانی لب شد .... نوری : ببین هوانگ تو نمفیهمی هیچ پولی دستمون ند
You may also like
Slide 1 of 10
الفای جذابم cover
🐠𝔾𝕠𝕝𝕕 𝕗𝕚𝕤𝕙💫🔞ماهی طلایی  cover
Yul Choice  cover
red gun/vkook  cover
"scenario" cover
.𝐒𝐭𝐫𝐚𝐰𝐛𝐞𝐫𝐫𝐲. cover
𝐅𝐨𝐫𝐛𝐢𝐝𝐝𝐞𝐧 𝐌𝐞𝐦𝐨𝐫𝐢𝐞𝐬 cover
عشق آغشته به خون  cover
Jeon Family | kookmin cover
🌹🖤°°رز سیاه°°🖤🌹 cover

الفای جذابم

24 parts Ongoing

چی میشه اگه الفا جئون جونگکوک ملقب به jk بزرگ ترین مافیای اسیا عاشقه یه امگای توت فرنگی بشه امگای قصه ما یه فرد شیطونه که با عشوه ها و خنگ بازیاش دل مغرور ترین الفای دنیارو تو پنجه های کوچولوش بگیره و باخودش اینور اونور ببره..... _حتی فکر پوشیدن این لباسم نکن چون من این اجازه رو بهت نمیدم کوچولو +هی نمیتونی این کارو بکنی چون زندگیه هر کسی دسته خودشه _اگه میخوای چشم همه کسایی که بهت نکاه میکننو در بیارم پس این کارو باکمال میل انجام میدم امگا +اصن من قهرم خودت تنهایی برو همه تورو نگاه کنن اشکالی نداره نظر تهیونگی که مهم نیست همش نگاه همه امگاها روی تو باشه من نتو نم چیزی بگم ولی تو میتونی چرا چون تهیونگی که بد بخته: ( کاپل ها: کوکوی. نامجین. یونمین ژانر: مافیایی. عاشقانه. فلاف. امگاورس. انگست. اسمات. امپرگ. (^o^)بخون عشق کن(^_-)