Story cover for You Are My Savior by Annie_tsh
You Are My Savior
  • WpView
    LECTURAS 16,807
  • WpVote
    Votos 1,002
  • WpPart
    Partes 30
  • WpView
    LECTURAS 16,807
  • WpVote
    Votos 1,002
  • WpPart
    Partes 30
Concluida, Has publicado abr 05, 2024
Contenido adulto
زندگی به عنوان یه ستاره ی جهانی معروف و زیبا و یه عالمه پول و محبوبیت باید خیلی رویایی باشه نه؟
البته نه تا وقتی که از کیم ته هی سوال رو بپرسین. اون قطعا قرار نیست به این سوال جواب مثبت بده. ولی شاید با اعتراف عاشقانه بهترین دوستش جئون جونگکوک خدایان اونقدرا هم از ته هی متنفر نیستن. نه؟ ته هی می تونه با وجود عذاب وجدان درون قلبش عاشق کسی بشه؟




این داستان دووم آوردن، زندگی کردن و عاشق شدنه.
یه داستانی پر از عقیده های شخصی رایتر.

ژانر: استریت، اسلایس آو لایف، رمنس، اسمات،  طنز،
Todos los derechos reservados
Regístrate para añadir You Are My Savior a tu biblioteca y recibir actualizaciones
O
Pautas de Contenido
Quizás también te guste
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  de rosali_na
24 partes Continúa
نام فن فیک: سلول های خاکستری ژانر:معمایی، عاشقانه، لیتل اسمات، انگست، مافیایی، جنایی قسمتی از فیک : شعله های آتش زبانه میکشید و همه چیز جلوی چشمانم میسوخت،قطرات اشک درحالی که روی گونه هام سر میخوردند رد سوزشی به جا میذاشتند،شعله ها انقدر نزدیک بود که انگار از داخل مردمک های چشمم گداخته میشد،همه ی چیز هایی که میشناختم جلوی چشمانم درحال خاکستر شدن بود،یک آن ،یک لحظه گرما از بین رفت و سرمای شدیدی حجوم آورد،لباس هام خیس و بدنم میلرزید،بارون میبارید و باد سردی میوزید، سرم رو بالا اوردم و دستی رو دیدم که به سمتم دراز شده،به آرومی دستم رو سمتش دراز کردم و گرفتمش،گرم بود. یکبار دیگه سرما از بین رفت و گرما حجوم آورد، ساختمون و درختان اطرافم درحال سوختن بودن،فکر کردم دوباره خونمونه، اما اینجا برای من اشنا نیست... _جونگکوک..کوک... با شوک سرمو برگردوندمو دیدمش که روبه‌روم وایستاده،با لبخند و چشمای اشکی بهم خیره شده بود،دستشو بالا آورد نوازش وار روی گونم گذاشتم،فاصله ی بدنامون رو کم کرد و سرشو جلو آورد: آفرین...بلاخره تمومش کردی...تو موفق شدی... لبخندی زدم و با دستم تار مویش رو که باد روی صورتش انداخته بود کنار زدم: اوهوم نونا...تموم شد... بلاخره نابودش کردم... بلاخره کشتمش... خندید و قطره ی اشکی از گوشه ی چشمش چک
Quizás también te guste
Slide 1 of 10
✖F̶a̶k̶e̶ ̶F̶r̶i̶e̶n̶d̶✖                               【S】1 cover
forced husband cover
Underboss | زیردست cover
𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍ cover
Glass of tears✨ cover
| 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲 𝗺𝗲 | ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  cover
Mafia's Revenge Bride | عروس‌ مافیای‌ انتقام‌جو cover
✨MIRACLE✨ cover
вℓσσ∂ мσηєу🤍 cover

✖F̶a̶k̶e̶ ̶F̶r̶i̶e̶n̶d̶✖ 【S】1

12 partes Concluida

[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞] 《ناگهان همه کنار رفتن و اون تفنگ رو جلوی جانگ کوک گرفت!!! بدنش، صورتش همه جاش کبود بود و مثل جنازه روی زمین افتاده بود!!! ............ دستمو روی قلبم گذاشتم و آرزو کردم.... گفتم: آرزو میکنم این خواب ترسناک تموم بشه!!! و همینطور که دستمو روی قلبم گذاشته بودم چشمامو بستم و صدای شلیک تیر رو شنیدم!》 اسم داستان: دوست دروغی💜 "فصل اول" شخصیت های اصلی: سان سوریما، جئون جانگ کوک کاپل: استریت (دختر پسری) ژانر: جنایی پلیسی، مافیایی، درام، انگست، عاشقانه، RPF AU نویسنده: قلم یوآ وضیعیت: پایان یافته روز های آپ: - تعداد پارت: 10 ༆🌂⇝ تاریخ شروع: ۱۴۰۱/۱۰/۲ تاریخ پایان: ۱۴۰۱/۱۰/۲۶ #⁹-بی‌تی‌اس