The Idol ( A JENLISA FANFICTION)
  • LETTURE 14,592
  • Voti 1,833
  • Parti 34
  • LETTURE 14,592
  • Voti 1,833
  • Parti 34
In corso, pubblicata il apr 07, 2024
Per adulti
یه فن‌فیک جنلیسای امگاورس، با وایب دارک و سلطنتی ای که اون وسط قرار گذاشتن فیک بین جنی و لیسا اون رو تزئین کرده.
می‌تونین به جنلیسا کمک کنین وسط مشکلات دنیای امگاورس عشق رو پیدا کنن؟ ⛓🖤
___________________________
از وقتی که به دنیا اومدم هدفم یک چیز بود. زمانی که تازه یاد گرفته بودم صحبت کنم و راه برم، اولین جمله ای که شنیدم این بود " اون قراره یه آیدل معروف بشه".
تا این‌که با تو آ‌شنا شدم لالیسا، یه دختر تک و تنها که وسط جنگل های تایلند جون من رو نجات داد. اون شبی که از شدت دویدن و زمین خوردن دیگه نفس نمی‌کشیدم، تو جلوی من ظاهر شدی و باعث شدی فراموش کنم کی بودم و هستم.
از اون‌موقع فهمیدم برخلاف افکار عموم که من رو یه آیدل بی‌نقص می‌دونن، وقتی توی بغل تو در حال نفس نفس زدن هستم، وقتی دست هات نقطه به نقطه‌ی بدنم رو به آتیش می‌کشن، اون‌موقع من یه نقص بزرگ دارم.
می‌خوام جفت تو باشم، می‌خوام هر شب من رو به دنیایی ببری که توی اون به‌جز تاریکی و رقص ستاره ها جلوی چشم هام چیزی نمی‌بینم.
من برای کل مردم زمین یه آیدول معروفم، اما برای تو "یکی از دختر هایی" هستم که هیچ ارزشی برات ندارن. 
من بالای دنیا قرار می‌گیرم، اما زیر تو می‌خوابم. 
شاهزاده‌ی آلفای من. 

Genre : omegaverse, dark fantasy, Smut, fake dating, romance
Main couple : JenLisa

Updates : every Friday
Tutti i diritti riservati
Tabella dei contenuti
Iscriviti per aggiungere The Idol ( A JENLISA FANFICTION) alla tua libreria e ricevere aggiornamenti
oppure
Linee guida sui contenuti
Potrebbe anche piacerti
✧HOME✧ di timi_vkook
42 parti In corso
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
Shine in the dark di haniehislamy
37 parti In corso
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : 1 : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، انمیز تو لاورز ، اسمات 2 : تراژدی ، انگست ، دارک رمنس 3 : سفر در زمان ، رمنس ، هپی اند (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخش
dear (عزیز کرده) di im-not-arshyabro
24 parti Completa
اسم:dear (عزیز کرده) تمام شده✓ ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات ، علمی تخیلی... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
Potrebbe anche piacerti
Slide 1 of 10
Fake Marriage:ازدواج سوری cover
✧HOME✧ cover
Heartbeat |sevensome| cover
K17🔞 cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
ᴅɪꜱᴛᴀɴᴄᴇ cover
Shine in the dark cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
dear (عزیز کرده) cover
Your eyes tell || VK || Completed cover

Fake Marriage:ازدواج سوری

75 parti In corso

پسری از جنس ضعف و بی کسی در مقابل مردی از جنس اصالت و قدرت ازدواجی سوری در پی اعتمادی به حقیقت کاپل : ویمین ژانر: امگاورس/خانوادگی/اسمات روز های آپ: پنجشنبه ها