- داستانی هیجان انگیز و جنایی با چاشنی عشق و قتل - ایزانا کروکاوا پسری که قاتل مرموزی که به تازگی خانواده اش رو به قتل رسونده، تشنه همراه سایه اش همه جا باهاش میاد و این دقیقا جاییه که ایزانا با افسر پلیس، کاکوچو هیتو مواجه میشه.. "مضنون به قتلی کروکاوا!" - - کاکوچو، دست نوازشی به موهای سفید ابریشمی پسر روی پاش کشید و با لحن سرمستانه ای توی گوشش نجوا کرد ؛ "الهه ی من میدونه چشمهای کهکشانیش چقدر قشنگه یا پلک هات رو بوسه بارون کنم پسر شکلاتی؟" و ایزانا، بدون هیچ پروایی فاصله ی لب هاشون رو از بین برد "چرا چشم های من تا وقتی لب های تو هست، مستر؟!"All Rights Reserved