𝙈𝙮 𝙗𝙚𝙡𝙤𝙫𝙚𝙙 𝙚𝙣𝙚𝙢𝙮
  • Reads 323
  • Votes 74
  • Parts 5
  • Reads 323
  • Votes 74
  • Parts 5
Ongoing, First published Apr 10, 2024
توهیچوقت‌سایکویی‌که‌کنارت‌نشسته‌رونمیشناسی..
توهیچوقت‌آدمی‌که‌کنارته‌رونمی‌شناسی.. 
بعدمیگی‌چطوری‌اینجام‌وپیشت‌نشستم؟ 
خنده‌داره! 
من‌حتی‌میتونم‌توروبه‌زانودربیارم.. 
پس‌فقط‌مثل‌یه‌احمق‌اطاعت‌کن‌ودخالت‌نکن.. 
دخترکوچولوی‌ساده‌ی‌من! 








_دشمن‌دوست‌داشتنی‌من✨
All Rights Reserved
Sign up to add 𝙈𝙮 𝙗𝙚𝙡𝙤𝙫𝙚𝙙 𝙚𝙣𝙚𝙢𝙮 to your library and receive updates
or
#88iran
Content Guidelines
You may also like
Coshay / نامیرا by rominaromina396
95 parts Ongoing
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد.... کوک مثل بچه ها اعتراض کرد " هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه ..!!! تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ... " آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! " کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ... تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا... فصل اول تمام شده😍🖖🏻 . . . فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل :
You may also like
Slide 1 of 10
AMYGDALA "Kookv" cover
𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎 cover
Who are you? cover
Coshay / نامیرا cover
Eucalyptus (Kookv) cover
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠• cover
monster alpha cover
𝒇𝒊𝒓𝒔𝒕 𝒎𝒆𝒆𝒕𝒊𝒏𝒈 cover
/پایان یافته/KOOKV"MY DOCTOR"🍷🔞 cover

AMYGDALA "Kookv"

50 parts Complete

نوه بزرگترین قاضی کره هیچ نمیدونست که قراره عاشق مردی بشه که زندگیش رو به جهنم کشونده! ″تو میخواستی بمیری و من نجاتت دادم پس...از امشب به بعد زندگی تو متعلق به منه″