تهیونگ پسری که در اثر یک حادثه نتونست راه بره
و جئون جونگکوکی که یک ایدل تازه کاره و باعث شد تهیونگ به زندگی امیدوار بشه
+جونگکوکا ما مردیممممم
-خل شدی معلومه که نه احمق ساعتتو بردار
+برای خودته ...هققق...از جمعه بازاررر خریدمشش تازشم خیلی گرون بود
تهیونگ پسری که در اثر یک حادثه نتونست راه بره
و جئون جونگکوکی که یک ایدل تازه کاره و باعث شد تهیونگ به زندگی امیدوار بشه
+جونگکوکا ما مردیممممم
-خل شدی معلومه که نه احمق ساعتتو بردار
+برای خودته ...هققق...از جمعه بازاررر خریدمشش تازشم خیلی گرون بود
"You've already lied once tonight." He spoke, his eyes never leaving mine. I finally looked away from him, taking a sip from my glass. His eyes were still on me as I glanced back up at him and I held...