No Exit | خروج ممنوع
  • Reads 7,433
  • Votes 124
  • Parts 23
  • Reads 7,433
  • Votes 124
  • Parts 23
Ongoing, First published Apr 15, 2024
Mature
بیست سال نخستِ قرن بیست و یکم، سال‌های ملتهبی برای باند قاچاقچیان و تجّارِ برده‌های جنسی در تهران بود. سلسله وقایعِ ناگواری که منجر به ناپدید شدن چند هزار دختر نوجوان شده بود، چیزی کم از یک تراژدیِ تاریخی نداشت. شکار و تربیتِ چندین هزار دختر، گردش مالی میلیاردی، ارباب‌های نزدیک به قدرت و فروش و نمایشگاه‌های زیرزمینی، این‌ها همه در سایه‌ی خنک و خلوت مملکتی رخ میداد که زیر و بمِ اقتصاد و اجتماعش درگیر بحران بود، و کمتر کسی پیدا می‌شد که وقت و حوصله‌ی محدودش را صرف چنین قصه‌های تراژیکی بکند.
All Rights Reserved
Sign up to add No Exit | خروج ممنوع to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
༒𝐌𝐘 𝐏𝐀𝐈𝐑 𝐈𝐒 𝐀 𝐅𝐀𝐈𝐑𝐘༒ by YukiS_08
19 parts Ongoing
رودخانه ای آرام که دو سرزمین و از هم جدا کرده و به عبارت دیگر مرز بین دو سر زمین است. سرزمین پری ها و سرزمین هایبرید ها این سرزمین ها در گذشته های دور سر مشکلاتی با هم دشمن شدن و صلح و آرامش ازشون گرفته شد تا 20 سال پیش،وقتی جانشین دو سرزمین بر تخت پادشاهی نشستند اولین کاری که کردن صلح بود، در صورتی که هیچکدوم به خاک اون یکی تجاوز نکنه و این قانون تا امروزه ادامه داشته و هیچکس از اون طرف رودخانه خبر نداره،ولی... چه اتفاقی رخ میدهد اگر دو ‌شاهزاده ی شیطون دو سرزمین با بیخبری از این دستورات سرپیچی کنند فقط برای رسیدن به منبع آن بوی خوشایند و زمانی که دارند با کنجکاوی لب رودخانه به دنبال آن بو میگردند یکدیگر را ملاقات کنند.. یکی از آنها با سیمایی خیره کننده و بال هایی به زیباییه الماس و موهایی به رنگ نقره ای که یکی از زیبا ترین و کم یاب ترین نوع پری در سرزمین پری هاست. دیگری... به شکل حیوان درونش،گرگی با جثه ی بزرگ، خیره کننده، با ابهت و نیرومند،دارای خز هایی به رنگ سیاهیه شب که به زیبایی در نسیم کنار رودخانه به رقص در می‌آیند،و البته چشم هایی مسحور کننده به رنگ یخ که هرفردی آن را از نزدیک ببیند متوجه خاص بودن اون گرگ میشود.🧚🏼‍♂️✨️
Star Renaissance || VKook ~ Completed by millennium_story
40 parts Complete
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پسره که انگار عصبانی شده بود جلو اومد . صورتش به اندازه ی یه برگه کاغذ با جونگ کوک فاصله داشت با حرص از لای دندوناش غرید _ من وی هستم همون که قرار کتابا رو ازت تحویل بگیره . پولت رو هم که دادم به اون سایون احمق بگو دفعه ی دیگه یکی رو بفرسته که اینطوری مثل تو دو ساعت نخواد سوال پیچم کنه بچه جون حالا هم زود باش من تمام شب رو وقت ندارم جونگ کوک همچنان متعجب به چشمای عصبانی شخصی که خودشو وی معرفی کرده بود خیره شد . هیچ ایده ای نداشت که اون آدم اصلا داره راجع به چی حرف میزنه ولی اینو خوب میدونست که رعیت ها توی سرزمین اسکورو حق خوندن و نوشتن ندارن و حمل کتاب نوعی جرم محسوب میشه . شاید باید یکم بدجنس میبود. ♦♦★♦♦ کاپل: ویکوک - نامجین - یونمین ژانر: فانتزی - رمنس نویسنده: Scarlett & Nafas *میتونید پیدیاف این فیک رو توی چنلمون پیدا کنید* 1 in #بیتیاس 1 in #Seokjin 1 in #Jimin
You may also like
Slide 1 of 10
Dark light cover
The Bunny Inside cover
NIGHT HUNTER - KOOKV cover
La mia metà [نیمه گمشده‌ی من]  cover
 ☽  نیلوفر آبی  ☽ cover
🥃 MY DARK HUNTER 2 🥃 cover
🐺𝑹𝒐𝒐𝒕𝒍𝒆𝒔𝒔 𝑨𝒍𝒑𝒉𝒂🌙 cover
༒𝐌��𝐘 𝐏𝐀𝐈𝐑 𝐈𝐒 𝐀 𝐅𝐀𝐈𝐑𝐘༒ cover
My special omega cover
Star Renaissance || VKook ~ Completed cover

Dark light

84 parts Complete

در دنیایی که دیگر انسانی وجود ندارد کودکی متولد میشود که حتی برای ماورا هم عجیب است.کودکی که در حین پاکی خالص پلیدی خالص نیز در وجودش است. در این دنیا دیگر کشور های مختلف وجود ندارد ولی خب باز هم خاندان های سلطنتی ای برای اداره کشور وجود دارد.