(Marriage of Convenience)
  • Membaca 5,557
  • Suara 814
  • Bagian 8
  • Membaca 5,557
  • Suara 814
  • Bagian 8
Sedang dalam proses, Awal publikasi Apr 18, 2024
ته یونگ کیم بلانکا، امگای جانگ کوک جئون آرنو، بعد از مرگ شوهرش بخاطر راحت طلبی، بی فکری و رفتار بدش از خانواده آرنو بیرون انداخته شد. اون هیچ جایی برای رفتن نداشت و کم و بیش به یه صومعه توی مرز فرستاده شد. امگایی که در نهایت روی یه زمین سنگی سرد با مرگش رو به رو شد. شروری بدون هیچ افتخاری اون زندگی تهیونگ قبل از این بود که توی زمان به عقب برگرده. 
<این واقعیته؟ من واقعا به گذشته سفر کردم؟> اون نه یه رویا بود نه یه توهم. اگه اون واقعا واقعیت بود.... اگه الهه ماه واقعا یه شانس باارزش دیگه بهش داده بود....! اون باید بچه شوهرشو بدنیا بیاره، بچه جانگ کوک رو...

ژانر..امگاورس_تاریخی_ عاشقانه _اسمات_ تا حدی کمدی_ دارک_
Seluruh Hak Cipta Dilindungi Undang-Undang
Daftar untuk menambahkan (Marriage of Convenience) ke perpustakaan Anda dan menerima pembaruan
or
#2پادشاه
Panduan Muatan
anda mungkin juga menyukai
Love in nyc oleh camomile_13
23 Bagian Lengkap
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود. چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت. با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه. با صدای گرفته و بمش گفت: -من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم. بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید: -من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...! ____________ کاپل اصلی :کوکوی کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید #kookv#کوکوی#bts
𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV oleh yamiic3
15 Bagian Sedang dalam proses
"میگن سرنوشت مثل جریانی آروم پیش میره، دروغ میگن... سرنوشت خون می‌خواد، خشم می‌کاره و تنهایی درو می‌کنه!" تهیونگ شاهزاده‌ امگای مغروری بود که جز محافظت از کشور و مردمش به هیچ چیز دیگه ای فکر نمی‌کرد. از رؤیا‌پردازی که دست کشید دور دست‌هاش طناب دید و خودش رو اسیر "جئون جونگکوک" فهمید غرورش توی فریاد "زنده باد آناندا‌" این قبیله گم شده و حفاظت از هویت و مخفی کردن جنسیت ثانویه‌اش تنها چيزي که بهش فکر می‌کنه. "با نفرت و چشم‌های که به‌سرعت بارونی شد غرید: _بوی تعفنت داره خفم می‌کنه، تو ذاتا آلوده و نجسی. رئیس قبیله طوری به سمتش خم شد که تن ورزیده اش روی ظرافت پرستیدنیِ کمند‌گیسو، سایه‌‌ای طویل بی‌اندازه. _دست‌ها باید برای پی بردن از حقیقت آلوده بشند؛ میدوری!" _من میرم پدر و امیدوارم بمیرم تا حداقل جنازه ام برای مراسم ازدواج، حضور پر افتخاری داشته باشه. "اون یه آلفا از نسل گرگ های خاکستریِ، نسل به نسل زیاده‌خواه و حریص، واکنشش همیشه‌ حمله اس، دفاع رو پیش معشوقه اش می‌‌بره، قدرتمند و کنترل‌گر طوری که انگار ذاتا برای تاج و تخت زاده شده!" ____.___ "زیر سایه‌ی موذی و توصیف ناپذیریش در انتظار یشمی چشم‌هات خواهد موند!"💚 𝘊𝘖𝘜𝘗𝘓𝘌: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝 GENRE: omegavers, smut, Historical ,Dark Romance, Erotic Romance
anda mungkin juga menyukai
Slide 1 of 10
MY LOVELY OMEGA... ♡ cover
Hand job | Vkook cover
Love in nyc cover
𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV cover
𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻 cover
فقط بهم بگو/Just Tell me cover
Good For You |Kookv| cover
7 RING - 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
Lovelorn  cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤" cover

MY LOVELY OMEGA... ♡

24 Bagian Sedang dalam proses

[در حال اپ] امگای دوست داشتنیه من... ♡ جونگ کوک یه پسر زشت و بد قیافس... که تهیونگ ازش متنفره... یعنی... چه اتفاقی قراره بین این دوتا بیوفته؟؟؟ ♡♡♡♡♡ +باهام قرار بزار.... _چ... چی؟ +جونگکوک.... +من میتونم با ثروتی که دارم خودم و تو وسایلای لوکس و خفن غرق کنم ... به ساعت و وسایلایی که خودم قدرت خریدشون و دارم نیازی ندارم... پس +اگه میخوای ببخشمت... بهتر نیست بهم کادویی بدی که ازش فقط یدونه هست؟ اونجوری شاید بخشیدمت ♡♡♡♡♡ +میدونی که... این روزا اگه یه امگا کونشو بگا بده...چه بلایی سرش میاد؟ تکخنده ای کردو سمت در رفت و قبل از خارج شدنش رو به دوست خشک شدش ادامه داد +مخصوصا اگه فیلم بگا رفتنش دست بچه های مدرسه و ننه باباش برسه...