⚘𝐍𝐢𝐫𝐯𝐚𝐧𝐚⚘
  • LECTURES 17,866
  • Votes 1,898
  • Parties 32
  • LECTURES 17,866
  • Votes 1,898
  • Parties 32
En cours d'écriture, Publié initialement avr. 25, 2024
سالها جنگ و درگیری بین کشور‌ کره مرکزی و کره جنوبی وجود داشت،و نه تنها دولت‌ها که مردم هم با هم دچار اختلاف شده بودند، و این مشکلات باعث آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی فراوانی شده بود و حتی تا مرز نابودی کشورها پیش رفته بود پس بزرگان با اطلاع از زنگ خطر تصمیم گرفتند صلح رو به کشورها و مردم هدیه کنند آن هم با اجرای یک سنت باستانی...


کیم‌ سوکجین اومگای نوزده ساله و بازیگوشی بود که سال اول دانشگاه رو سپری می‌کرد و اکثر زمانش رو با دوست پسر جذابش آلفا کیم تهیونگ و برادر کوچیکترش کیم جیمین میگذروند، جین هم مثل هر نوجوون دیگه‌ای میخواست از فرصت‌هاش و سال‌های جوونیش بیشترین استفاده رو‌ببره ولی سدی همیشه توی ذهنش وجود داشت و اون هم عضو خانواده‌ی کیم بودن و پسر ارشد شهردار سئول بودن بود، درسته که مزایای زیادی بخاطر شغل پدرش داشت ولی چیزی گوشه ذهنش بهش هشدار میداد و میترسوندش که روزی باید این پاداش‌ها رو الارغم میلش جبران کنه...
Tous Droits Réservés
Inscrivez-vous pour ajouter ⚘𝐍𝐢𝐫𝐯𝐚𝐧𝐚⚘ à votre bibliothèque et recevoir les mises à jour
ou
#113seokjin
Directives de Contenu
Vous aimerez aussi
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝, écrit par Ladykim--
49 chapitres En cours d'écriture
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
Shine in the dark, écrit par haniehislamy
37 chapitres En cours d'écriture
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : 1 : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، انمیز تو لاورز ، اسمات 2 : تراژدی ، انگست ، دارک رمنس 3 : سفر در زمان ، رمنس ، هپی اند (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخش
✧HOME✧, écrit par timi_vkook
42 chapitres En cours d'écriture
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
Vous aimerez aussi
Slide 1 of 10
ᴅɪꜱᴛᴀɴᴄᴇ cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
پرسه �در نیمه شب cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Shine in the dark cover
✧HOME✧ cover
INRED | VKOOK cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
Hyunlix. cover
Your eyes tell || VK || Completed cover

ᴅɪꜱᴛᴀɴᴄᴇ

39 chapitres En cours d'écriture

سال ها استوار و قوی زندگی کرد تا دوتا توله آلفاش احساس نداشتن والد آلفا رو تجربه نکنند. اما.. اونا نیاز به والد آلفا دارن.. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاپل: ویمینکوک ژانر: عاشقانه.. اسمات.. ددی کینک... انگست... تریسام پایان بندی: هپی اند