تو | 𝓨𝓸𝓾 - ARALIA - Wattpad

تو | 𝓨𝓸𝓾

Reads 110
Votes 23
Parts 7

Reads 110
Votes 23
Parts 7

larry larrystylinson love short ziam

𝓢𝓱𝓸𝓻𝓽 𝓼𝓽𝓸𝓻𝔂
شک دارم که تو ساحره نباشی... انقدر مجنون تو بودن کار جادو نیست؟All Rights Reserved

larry larrystylinson love short ziam

Table of contents

7 parts

Sign up to add تو | 𝓨𝓸𝓾 to your library and receive updates

or

#439larrystylinson

Content Guidelines

You may also like

Art & Coffee |Persian translation| by callmebiscuit

اون عادت داشت که از هر چیزی که به نظرش بی نظیر میومد، عکس بگیره؛ اینکارو به اجبار انجام نمیداد و همین مهم بود. از یه منظره زمستونی با جزئیات ساده،یه میوه،یه دسته گل یا حتی یه صورت نرم و ابریشمی. زیبایی دنیا توی تمام چیزایی پیدا میشد که میتونست زندگی‌‌رو ارائه بده. پشت لنز دوربینش قایم شده بود،بین این انبوه ناشناخته اونم چیزی به جز یه ناشناس نبود و تنها راه فرارش بدون شک،عکاسی بود. ولی همه به مشکلاتش اهمیت میدادن، به جز کسی که دوستش داشت.

LuvWar by Nil00fr

اونا یادشون نمیومد که من کیم و هویتم براشون فقط درد بود پس گذاشتم تو فراموشی بمونن و خودم... سرم به انتقام گرمه

I WISH - HopeMin - COMPLETED by Moonlike_Rmy

خلاصه: هوسوک و جیمین هشت ساله که باهم ازدواج کردن و یه خانواده ی چهارنفره تشکیل دادن، اونا بیش از حد خوشبخت بودن ولی نویسنده چشم دیدن این خوشبختی رو نداشت و یه بلای آسمانی سرشون نازل کرد🥺 کاپل: هوپمین نویسنده: moonlike_Rmy ژانر: خانوادگی- برشی از زندگی - کمی فلاف🤔 شاید هم رمنس😃 اگر خدا بخواهد اسمات😐 چنل تلگرامی: @hopeminland

H568 [L.S] by darkblue_94

[Completed] سرفه های پی در پی امونشو بریده بود و حتی نمیتونست درست نفس بکشه.ربات های خالی از احساسی که توی روپوشای سفید، اسم دکتر رو به یدک میکشیدن دور تا دور اون مکعب فلزی ایستاده بودن و منتظر جواب آزمایشی بودن که درحال انجام بود. قطره های ریزو درشت عرق روی صورتش به چشم میخورد و حس میکرد که تمام محتویات معده ی خالیش داره برمیگرده.به جلو خم شد و جریان پر فشار خونو حس کرد که داشت روی صورتش میدوئید و توی چشماش متمرکز میشد. هیچ کدوم از اون ادم اهنی های روبه روش جوابشو ندادن‌.همه چیز براش غیر قابل تحمل شده بود و فریاد های دردمندش توی اون مکعب فلزی سرد ، پژواک پیدا میکرد و کسی جوابشو نمیداد. دندوناشو روهم فشار میداد و فکش قفل شده بود.قطره اشکی از چشمای اون پسر سر خورد و همه غیر از خودش متوجه شدن که سرخی خون داره روی صورتش سر میخوره و ردی به جا میذاره. از درد داد فریاد زد و بیشتر توی خودش جمع شد.هربار که سرفه میکرد ، بیشتر حس میکرد که نمیتونه نفس بکشه. تا اینکه همه ی محتویات معدشو بالا اورد و وقتی چشماشو باز کرد رنگ جیغ خون رو دید که با سفیدی ملحفه تختش ،تضاد داشت. صدای ضربان قلبی که هر لحظه توی گوشاش ضعیف تر میشد و دیدی که که تار از همیشه بود ، یه چیز رو ثابت میکرد. _قربان بیمار ایست قلبی کرد.

You Are Mine |narry| by dadystyles

─"Highest Ranking : #1 in NarryStoran #4 in narry ازت متنفرم... ازت متنفرم که هنوزم دوست دارم... ولی دیگه هیچوقت قرار نیست به زبون بیارمش..." Complete🚫

A Letter For Every Christmas Together [L.S] by AidaStylinson

[ C o m p l e t e d ] لویی و هری این رسم عجیب رو بین خودشون دارن که هر کریسمس برای همدیگه نامه بنویسن... نامه‌هایی که داستان زندگیشون رو طی سال‌های مختلف شرح میده. • Persian Translation • Translate by: @AidaStylinson • Original Story by: @Louboobear28 • Cover: bykarax

MONGOLIA BUTTERFLY (kookv) by SKY_7272

نام: پروانه مغولی 💫 جونگکوک: به نظرت من لایق عشق کسی هستم ؟ تهیونگ: همه لایق عشق هستند سرورم جونگکوک: یعنی وحشی مثل من هم لایق عشق زیبایی مثل تو هست ؟ Couple: kookv genre: history_ smut _actione

Sinner Clean haned (Narry)(persian) by 1Dmooongirll

در مسیر دادن ،دل‌دادن سخته...

The Boy Across The River by anoona2001

+دنیای انسان ها خیلی عذاب آوره - باهات موافقم ولی مگه منم آدم نیستم؟ + نه تو تنها دلیلی هستی که به انسانیت باور دارم، لیام. داستانی بر اساس واقعیت، مشکلات خانواده های سمی و یکم اغراق. ❌❌❌ این بوک فعلا قرار نیست اپ بشه ❌❌❌ تایم آپ: پنج شنبه و جمعه Start: 12.07.2024

Stray Kids [One Shots] by _sukida

وانشات هایی از کاپل‌های استری کیدز :)

You may also like

Slide 1 of 10

Art & Coffee |Persian translation| cover

I WISH - HopeMin - COMPLETED cover

H568 [L.S] cover

You Are Mine |narry| cover

A Letter For Every Christmas Together [L.S] cover

MONGOLIA BUTTERFLY (kookv) cover

Sinner Clean haned (Narry)(persian) cover

The Boy Across The River cover

Stray Kids [One Shots] cover

Art & Coffee |Persian translation|

اون عادت داشت که از هر چیزی که به نظرش بی نظیر میومد، عکس بگیره؛ اینکارو به اجبار انجام نمیداد و همین مهم بود. از یه منظره زمستونی با جزئیات ساده،یه میوه،یه دسته گل یا حتی یه صورت نرم و ابریشمی. زیبایی دنیا توی تمام چیزایی پیدا میشد که میتونست زندگی‌‌رو ارائه بده. پشت لنز دوربینش قایم شده بود،بین این انبوه ناشناخته اونم چیزی به جز یه ناشناس نبود و تنها راه فرارش بدون شک،عکاسی بود. ولی همه به مشکلاتش اهمیت میدادن، به جز کسی که دوستش داشت.