king's royal omega. (امگای سلطنتی پادشاه)
  • Reads 148
  • Votes 28
  • Parts 1
  • Reads 148
  • Votes 28
  • Parts 1
Ongoing, First published May 03, 2024
قیافه‌‌ی جدی پادشاه باعث میشد چیزی ته دل پیت بلرزه. نگاه برنده و تیز پادشاه انگار ندایی در گوش امگا میخوند: آخر این بحث تو خواهی باخت. 

- باید این رو بدونین شاهزاده، اگر این ازدواج‌ رخ بده شما هرگز عشق من رو نخواهید داشت. من هیچ وقت عاشق شما نمیشم. 

امگا لبخند کمرنگ و تلخی زد اما در قیافه‌اش آرامشی خاص نمایان بود.

-‌متوجهم. 

- و شما اجازه‌ی ورود به اتاق خواب من رو نخواهید داشت. من به شما توی هیت کمک نمیکنم و شما به من توی رات کمکی نمیکنین. گرچه من میتونم وقتم رو با امگاهای دیگه بگذرونم. اما شما نمیتونید با کس دیگری ارتباط داشته باشین. 

سر تکون داد: متوجهم. 

نیشخندی واضح روی لب های پادشاه شکل گرفت و آتیش درون چشم هاش شعله ورتر شد. 

- و این به این معنیه که شما هرگز فرزندی نخواهید داشت. 

- متوجهم سرورم. 

چشای آروم و لحن خونسرد امگا اون رو عصبانی میکرد. مطمئن بود امگایی پیدا نمیشه که این شرایط رو به همین سادگی قبول کنه. 

- متوجهی داری با خودت چیکار می‌کنی امگای جوان؟ 

وگاس لحن رسمی رو کنار گذاشت و با سری کج به امگایی که داشت با دستای خودش آیندش رو خراب میکرد چشم دوخت. 

- متوجهی داری چه معامله‌ای با زندگیت میکنی؟ تو هرگز طعم عشق و زندگی معمولی رو نخواهی چشید. تا روزی که بمیری تنها خواهی موند. 

قیافه‌ی امگا تغیی
All Rights Reserved
Sign up to add king's royal omega. (امگای سلطنتی پادشاه) to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
✧HOME✧ by timi_vkook
42 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
TENSION🍷(vkook) by seta8603
31 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامشخص فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
You may also like
Slide 1 of 10
پرسه در نیمه شب cover
𝗖𝗜𝗥𝗜𝗟𝗟𝗔 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞  cover
✧HOME��✧ cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
seven⁷ cover
𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽 cover
Fake Marriage:ازدواج سوری cover
¦ MY CUTE BOY  ¦☆vkook cover
TENSION🍷(vkook) cover
Shine in the dark cover

پرسه در نیمه شب

12 parts Ongoing

بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh 💜داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.