Little Universe [ChanBaek]
  • Reads 265
  • Votes 48
  • Parts 1
  • Reads 265
  • Votes 48
  • Parts 1
Complete, First published May 20, 2024
Mature
[وانشات]
-بذار یه سوالی ازت بپرسم.. تا حالا با کسی خوابیدی؟

Couple: ChanBaek
Genre: Smut, Romance
Writer: Bambi


Telegram: @BambiFiction
All Rights Reserved
Sign up to add Little Universe [ChanBaek] to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
TENSION🍷(vkook) by seta8603
35 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
• Wicked • [Z.M] cover
هردودرنهایت‌می‌میرند. cover
𝑯𝒆𝒂𝒍𝒆𝒓 𝑶𝒇 𝒀𝒐𝒖𝒓 𝑯𝒆𝒂𝒓𝒕༄ شفادهنده قلبت cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
𝗕𝗟𝗜𝗡𝗗𝗘𝗗 | نابینا شده cover
TENSION🍷(vkook) cover
It Hurts☀️ cover
پرسه در نیمه شب cover
Indestructible [ChanBaek] cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover

• Wicked • [Z.M]

10 parts Ongoing

"با شوک به مردی که رو به روش وایستاده بود نگاه میکرد.. باورش نمیشد. اون..اینجا چی میکرد؟ مرد نگاهشو به سمت پسری که با شوک بهش زل زده بود برد، اسلحه رو سمتش گرفت. +سوپرایز!! -ت...تو؟ +اره من دستشو تو هوا تکون داد و پوزخند زد. -چی میگی؟ اسلحه رو بنداز پایین. میخوای منو بزنی؟ +اره میخوام تورو بزنم، نمیدونی چقدر منتظر این روز بودم. نه..نه..این نمیتونست واقعی باشه. نمیشد اون این شخص باشه.اخه...پس همه‌ی اون لحظه ها چی؟ " عشقی از جنس نفرت نفرتی از جنس درد...