one shot(4ver)
  • OKUNANLAR 2,833
  • Oylar 120
  • Bölümler 4
  • OKUNANLAR 2,833
  • Oylar 120
  • Bölümler 4
Devam ediyor, İlk yayınlanma Haz 06, 2024
وانشات کوتاه با چهار ورژن
Tüm hakları saklıdır
Eklemek için kaydolun one shot(4ver) kütüphanenize ekleyin ve güncellemeleri alın
veya
#5sopemin
İçerik Rehberi
Ayrıca sevebilecekleriniz
lin_world_Vkook tarafından yazılmış Yes Master! [Kookv_yoonmin] adlı hikaye
16 Bölüm Devam ediyor
⚠️هشدار: این فن فیکشن شامل صحنه های باز جنسی، روابط خشن، بی دی اس ام(BDSM)، تجاوز، الفاظ به شدت رکیک(درتی تاک) و فضای تیرست! کیم تهیونگ، برده جنسی جدید جئون جونگوک! تهیونگی که با علم کامل و خواست خودش سراغ دنیای بی دی اس ام رفته. اون برای ارضای حس سلطه پذیری که از کودکی همراهش بوده زیر نظر دو نفر از مستر های آکادمی میر مین یونگی و جانگ هوسوک آموزش دیده. ولی سوال اینه جئون جونگوک ارباب مناسبی هست؟ اون اولین سلطه گر تهیونگ نیست ولی خاص ترینشونه! جوری که دست های بزرگ و تتو خورده اش رو روی بدن پسر میکشه و طوری که تنبیهش میکنه... یا حتی دیک فوق العاده و استعداد ذاتیش توی سکس...همه و همه زندگی رو برای تهیونگ بهتر و بهتر میکنه. البته نباید فراموش کرد که زندگی پستی و بلندی داره نه؟! این پستی و بلندی با ورود پارک جیمین و برگشت دوباره مین یونگی بیشتر هم میشه! "تنها چیزی که میخوام از دهنت بشنوم بله اربابه!" "بله ارباب!" ______________________________________ 𝐍𝐚𝐦𝐞 : بله ارباب! 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : Kookv, Yoonmin, yoontae 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : BDSM, Angst, Full Smut, slice of life Writer : @lin_world
Ayrıca sevebilecekleriniz
Slide 1 of 10
Confession _ اعتراف cover
 🔞من همخوابه ی هیونگام شدم!  🔞 I slept with my brothers! 🔞 cover
GodFather cover
MONGOLIA BUTTERFLY (kookv) cover
Top Omega  cover
Stray Kids [One Shots] cover
~KOOKV~ONESHOTES~ cover
My candy 🍭  cover
My pink snowflake cover
Yes Master! [Kookv_yoonmin] cover

Confession _ اعتراف

3 Bölüm Devam ediyor

هنوز داری بهش فکر میکنی... همون لحظه تو اتاق بازجویی رو." هیون ووک نفسزنان زمزمه کرد، چشمانش در چشمان جیهون حفاری میکرد. "میخوای بدونیش؟ اون اعتراف... اون یه هدیه بود. *برات*. چون میدونستم اگه فرار کنم، دیگه هیچوقت نمیبینمت. حداقل اینجوری... حداقل یه بهانه ای داشتی دنبالم بیای. مثل الان." جیهون حیرت زده به او خیره شد. چه میگفت؟ این چه منطقِ مخوفی بود؟