عشق خاکستر
  • Reads 184
  • Votes 63
  • Parts 21
  • Reads 184
  • Votes 63
  • Parts 21
Complete, First published Jun 18
Mature
نام فیک:خاکستر عشق 

شخصیت های اصلی:جونگ کوک، جیمین، سوجی،ایوا،یونجون،جین،نامجون، تهیونگ، روزی،سوبین 
ژانر:درام (خیلی کم)امگاورس، عاشقانه، بی ال

خلاصه داستان:جیمین پسر امگایی که از وقتی مادرش مرده افسرده شده پدرش با زن دیگه ای ازدواج میکنه و اون زن جیمین رو اذیت میکنه 
چی میشه اگه روزی جیمین بره تو جنگل و با شاهزاده بد اخلاق کشورش ملاقات کنه 

الهام گرفته شده از:داستان دیزنی سیندرلا
All Rights Reserved
Sign up to add عشق خاکستر to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
[ PATIENT 243 ]  by x_sima
9 parts Ongoing
patient 243! minyoon , teayoon romance , smut , psychology ____________________________________________________ اوه لعنتی! ولی هم اتاقیه من.. □ - گمشو بیرون پیره مرد!.. اینجا قانون داره بچه! نه به کسی شیر میدیم نه لالایی پخش میکنم شبا!...بیا اینجا عمو بشین راحت باش! ،ولی اگر این عمورو اذیت کنی.. خیره به چشمایی که از دور بهش خیره بود زمزمه کرد.. حتی اون پرستار ها نمیتونستن تنه بسته شدش رو راست کنن!! - اونوقت با دندون خوناتو و اشکاتو در میاره! □ عروسکش رو بیشتر توی بغلش فشورد و سرشو خم کرد..اون..اون هنوز هم بهش زل زده بود. □ - دال!...بیا بغله عمو!...میخوام ببوسمت..شاید برات لالایی خوندم.. □ لحظه ایی که سرشو بلند کرد انتظار نداشت که انگشتای ضمخت جیمین مچ پای پسرک رو از درده جدید گرفته و یونگی با دسته عروسکش مچ دستشو نوازش میکنه.. □ - عمو خوابش میاد یونی‌...میای بخوابیم؟!...دیگه نمیزارم کسی یونی رو اذیت کنه! □ - جیمینی..ته‌ته میگه جیمینی بده! ولی عروسک گردان گم شده بود! ___________________ ( By x_sima )
𝓐𝓛𝓞𝓝𝓔 by victor_9597
20 parts Ongoing
خلاصه جیمین پسری ۱۷ساله، گیرافتاده در یک چرخه‌ی بی انتهای تنهایی! پسر ناخواسته پا به منجلابی میذاره که اولین قربانیش نبوده و مطمئنا آخرینش هم نخواهد بود... منجلابی که داغ سختی روی قلب جونگ کوک گذاشت... ✧・゚: *✧・゚:*✧・゚: *✧・゚:*✧・゚: *✧・゚: _خب تو میدونی ما کی هستیم درسته؟ با نگاه خیره ی جیمین با نیشخند ادامه داد: +و خب خوشبختانه تو انتخاب شدی برای اینکه کاری که بهت میگمو انجام بدی... مطمئن بود کارخوبی نیست پس با اخم در حالیکه دست دردناکش رو میمالید جواب پسر رو داد. _و اگه نکنم.. پسر مثل آتش درحال خاموش شدن، یک دفعه شعله کشید و فریاد زد: +اگه نکنی؟!! پارک جیمین این درخواست نبود... وقتی میگم انتخاب شدی یعنی بدون هیچ مخالفتی(باید) چیزی که میخواموانجام بدی. .اگه میخوای با پاهای بسته توی استخر مدرسه خفه شی و بمیری کاری که ازت میخوامو انجام نده و جرات داشته باش با من مخالفت کن...متوجه شدی؟! کاپل : کوکمین کاپل فرعی:ویمین_سپ ژانر: انگست_درام_اسمات_مدرسه ای_رومنس Couple:kookmin_ sope_vmin angst_drama_smut_school_ romance
You may also like
Slide 1 of 10
[ PATIENT 243 ]  cover
Hand job | Vkook cover
𝓐𝓛𝓞𝓝𝓔 cover
𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐑𝐨𝐬𝐞 cover
Handed to heaven cover
Lovelorn  cover
مرگ عاشقانه/Romantic death(جیکوک، کوکمین) cover
The twenty-third night cover
My mysterious boy [kookmin] cover
فقط بهم بگو/Just Tell me cover

[ PATIENT 243 ]

9 parts Ongoing

patient 243! minyoon , teayoon romance , smut , psychology ____________________________________________________ اوه لعنتی! ولی هم اتاقیه من.. □ - گمشو بیرون پیره مرد!.. اینجا قانون داره بچه! نه به کسی شیر میدیم نه لالایی پخش میکنم شبا!...بیا اینجا عمو بشین راحت باش! ،ولی اگر این عمورو اذیت کنی.. خیره به چشمایی که از دور بهش خیره بود زمزمه کرد.. حتی اون پرستار ها نمیتونستن تنه بسته شدش رو راست کنن!! - اونوقت با دندون خوناتو و اشکاتو در میاره! □ عروسکش رو بیشتر توی بغلش فشورد و سرشو خم کرد..اون..اون هنوز هم بهش زل زده بود. □ - دال!...بیا بغله عمو!...میخوام ببوسمت..شاید برات لالایی خوندم.. □ لحظه ایی که سرشو بلند کرد انتظار نداشت که انگشتای ضمخت جیمین مچ پای پسرک رو از درده جدید گرفته و یونگی با دسته عروسکش مچ دستشو نوازش میکنه.. □ - عمو خوابش میاد یونی‌...میای بخوابیم؟!...دیگه نمیزارم کسی یونی رو اذیت کنه! □ - جیمینی..ته‌ته میگه جیمینی بده! ولی عروسک گردان گم شده بود! ___________________ ( By x_sima )