شروری که هرگز نبودی، جمله ای که مخاطب های زیادی رو در برمیگرفت! شاید اون مخاطب کیم سوکجینی بود که هرکاری برای حفظ خانواده ی کوچک سه نفرش میکرد و یا جئون جونگ کوکی که حتی با دیدن خانواده ی جین هم افسوس میخورد. داستان از بین پیچ و خم درخت های بامبو ، یک روز بارونی در قلب کیوتو شروع شد. زمانی که کیم تهیونگ نویسنده ی کره ای تصمیم گرفت برای نوشتن کتاب جدیدش اتاقی از یک پسر کره ای به اسم جئون جونگ کوک اجاره کنه!