
بیرحم-Cruel افسر کیم تهیونگ، به دلیل مأموریت ویژهای که از طرف سازمان ویژهی جاسوسی به او و همکارش موکول شده، بالاجبار کرهجنوبی را به مقصد روسیه ترک کرده و طی عملیات با فرمانده جئون جونگکوک، یکی از بیرحمترین افسرهای سازمان جاسوسی روسیه همراه و هم تیم شده. همکاریای که با مایلها فاصله میشه تنشی که مشودانه برگرفته از تنفر و جدال هست رو تشخیص داد تا جایی که این جدال به مرحلهای از آسیب رسیدن به جسم هم میرسه. کیم تهیونگ به اطمینان قطعی راجع به سنگی بودن قلبِ فرماندهی بیرحمش میرسه اما در نهایت این خودِ اون مرد بود که باعث ریشه زدن احساسات درون قلبِ تیره رنگ فرماندهاش میشه و با جدی شدن روند مأموریت و ورود شخص سوم همه چیز پیچیدهتر میشه... "-داری میلرزی بیپناهِ من. --بیپناهِ تو؟ -من سَرپناهت بودم قلب، زمانی که ما عاشق هم بودیم! --ما عاشق هم بودیم؟ -ما عاشق هم بودیم بیپناهِ جونگکوک و من به این عشق دو طرفه بیشتر از تنفس ریههام از اتمسفر پُر شده از عطر تلخ الانت اطمینان دارم. --بودیم. -تو داری میپذیریش؟ --من دارم بهت یادآوری میکنم که از فعل گذشته استفاده کردی فرمانده، گذشتهای که از خاطر من پاک شده." -𝐔𝐩 𝐩𝐚𝐫𝐭 "𝐂𝐫𝐮𝐞𝐥": پایان هر پارت اعلام میشه. -𝗧𝗲𝗹𝗲𝗴𝗿𝗮𝗺:All Rights Reserved