Dare
  • Reads 13,609
  • Votes 1,821
  • Parts 15
  • Reads 13,609
  • Votes 1,821
  • Parts 15
Complete, First published Jun 30, 2024
[Completed]
جونگکوک: من جرات رو انتخاب میکنم.
تهیونگ: پس منو ببوس.

جونگکوک و دوست هاش به یک کمپینگ میرن و درگیر بازی جرات و حقیقت میشن، ولی بازی بیش از حد انتظار پیش میره.

Couple: Vkook
Genre: romance, smut, fluff
Translator: Helen___aw
Writer: Innxcently
All Rights Reserved
Sign up to add Dare to your library and receive updates
or
#1کوکی
Content Guidelines
You may also like
mansion!...  by vkookroman
9 parts Ongoing
پایان آپ...؛مینی فیکشن! داستان راجب الفای مافیای بی رحم و سنگدل و خون خالصه که امگای مورد علاقه اش ادعا میکنه توانایی اینکه یه وارث براش بیاره رو نداره و درصورتی که الفا وارث نداشته باشه مادرش اون رو از ارث محروم میکنه.... چی میشه اگه مادرش ازش بخواد تا با یکی از امگا های ندیمه رابطه داشته باشه که براش وارث بیاره؟.... الفا با سختی درخواست مادرش رو قبول میکنه چون نمیخواسته با این کار به امگاش خیانت کنه....اما چند روز بعد از امگاش خیانت میبینه پس تصمیم میگیره عصبانیتش رو روی تن امگای ندیمه خالی کنه! _________________________________________ قسمتی از فیکشن: +آی _زود باش +چی؟؟ _زود باش لباس هاتو در بیار +نه. هه... من.. نم.. یتونم _اگه نمیخوای من میتونم لباسو توی تنت رو پاره کنم اما میدونی اون موقعه نمیتونی از بین تمام خدمه های راه رو رد بشی و بری اتاقت زودباش پس... _________________________________________ کاپل: تهکوک و.. ژانر: هیجان انگیز-مافیایی-امگاورس-اسمات-آمپرگ و... روز های آپ: نامشخص!
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine777
19 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــ -میتونی بکشیش.. دیگه برام اهمیتی نداره پدر.. من هیچوقت به دست و پات نمیوفتم بخاطر کسی که هیچوقت دوستش نداشتم! ـــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اینجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــ -هنوزم میخوای طلاق بگیری؟! name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 by 4xiuyclytj
25 parts Ongoing
بخشی از فیک: پدر جیمین:الفات از خارج برگشته جیمین:... پدر جیمین:هی واقعا مشتاق نیستی بعد سال ها نبودنش بری برای دیدنش جیمین:بابا من شیش سالم بود که اون رفت خارج من حتی قیافشم یادم نمیاد پدر جیمین:بلخره که اون بعد ۱۹ سال برگشته کره تو امگاشی وظیفه توئه که بری به دیدنش جیمین:اون..آلفای.. من..نیست(بخش بخش) ___________________________________________________________________________ یونگی:تو فقط برای بدنیا اوردن توله های من اینجایی پس توهم عشق و عاشقی به سرت نزنه جیمین:... ___________________________________________________________________________ پدرجیمین:اون آلفای توئه به علاوه تنها آلفای سلطنتیِ پس میتونه هرکاری که میخواد باهات بکنه پس دیگه اینجا نیا و شکایت نکن چون تو قرار نیست هیچوقت طلاق بگیری این حرف منه و اینجام حرف حرف منه ___________________________________________________________________________ ژانر:اینکه چی پیش بیاد تعداد پارت:نامعلوم وضعیت اپ:سریع اپ میکنم البته اگه حمایت بشه وگرنه شاید کم پس بستگی به ووت و کامنت هایه که میزارید البته فالو کردنتونم کم بی تاثیر نیست و اینکه به حمایتتاتون شدیدن نیازه:)
Amada,KookV by paniso
18 parts Complete
"آمادا" 《_خب خب،پس اینجا یه رمال قلابی داریم درسته؟و این رمال کوچولو‌ی قلابی قراره جی‌کی رو لو بده،هوم جالبه. با چهره‌ای متفکر گفت و دستش رو زیر چونش زد،توی همون پوزیشن دور صندلی میچرخید و با پوزخند خیره به وضعیت پسر مقابلش،بود. تهیونگ با همون نگاه تخس توی چشماش زل زد و با پوزخندی تقریبا شبیه به خود مرد گفت: _آدم باهوشی هستی،و اگه واقعا باهوش باشی منو بی دردسر ول میکنی برم،وگرنه معلوم نیست هروقت رها شدم قراره چندسال آب خنک بخوری جی‌کی _که اینطور جونگکوک متفکر گفت و با آرامش روبه‌روی صندلی پسر ایستاد و درحالی که سرشو کمی به سمت راست کج کرده بود با نگاه موذیش تو چشمای تهیونگ خیره شد و گفت: _واست برنامه‌ها دارم رمالِ کوچک تهیونگ که دیگه داشت عصبی میشد چشماشو محکم بست و با لحن حرصی گفت: _این دست و پاهای فاکی رو باز کن تا برنامه رو نشونت بدم هرکول،بلاخره که از این جهنم میرم بیرون جونگکوک با همون پوزخند که از نظر تهیونگ عضو جدانشدنی صورتش بود،به پسر کوچیکتر خیره شد و درحال که به سمت در بزرگ آهنی میرفت گفت: _هیچ‌جا نمیری،اینجا میمونی!》 کاپل:کوکوی،یونمین و.. ___ ژانر:رمنس،انگست،اسمات
You may also like
Slide 1 of 10
mansion!...  cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
TᕼE ᒪOᔕT ᕼᗩᒪᖴ cover
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 cover
The Exiled Angel....  cover
Stay Or Go (Kookv) cover
MY LOVELY OMEGA... ♡ cover
¦ ME ESTRELLA ¦☆vkook cover
Amada,KookV cover
King's Lover cover

mansion!...

9 parts Ongoing

پایان آپ...؛مینی فیکشن! داستان راجب الفای مافیای بی رحم و سنگدل و خون خالصه که امگای مورد علاقه اش ادعا میکنه توانایی اینکه یه وارث براش بیاره رو نداره و درصورتی که الفا وارث نداشته باشه مادرش اون رو از ارث محروم میکنه.... چی میشه اگه مادرش ازش بخواد تا با یکی از امگا های ندیمه رابطه داشته باشه که براش وارث بیاره؟.... الفا با سختی درخواست مادرش رو قبول میکنه چون نمیخواسته با این کار به امگاش خیانت کنه....اما چند روز بعد از امگاش خیانت میبینه پس تصمیم میگیره عصبانیتش رو روی تن امگای ندیمه خالی کنه! _________________________________________ قسمتی از فیکشن: +آی _زود باش +چی؟؟ _زود باش لباس هاتو در بیار +نه. هه... من.. نم.. یتونم _اگه نمیخوای من میتونم لباسو توی تنت رو پاره کنم اما میدونی اون موقعه نمیتونی از بین تمام خدمه های راه رو رد بشی و بری اتاقت زودباش پس... _________________________________________ کاپل: تهکوک و.. ژانر: هیجان انگیز-مافیایی-امگاورس-اسمات-آمپرگ و... روز های آپ: نامشخص!