نگاهش خیره به اغواگری حک شده در چشمهای یشمی پسر بود و نیشخندی گوشه لبش نشست. _من مرد قانونام.. ولی فکرش رو نمیکنی که خشاب اسلحهام برای چه چیز دیگهای میتونه خالی بشه. دستهاش دور کمر سوکجین حلقه شدن وقتی نیشخندش جاش رو به لحنی مهآلود از خشم و تملک داد و جایی زیر گوش مو فندقی غرید: _گردن هر کسی که نزدیکت بشه رو خرد میکنم نکو !. @Spidervictory "چنل تلگرام" Writer : KAIZU
8 parts