نگاهش خیره به اغواگری حکشده در چشمهای یشمی پسر بود و نیشخندی گوشه لبش نشست. _من مرد قانونم؛ اما فکرش رو هم نمیکنی که خشاب اسلحهام، برای چه چیز دیگهای میتونه خالی بشه. دستهاش دور کمر سوکجین حلقه شدن وقتی نیشخندش، جاش رو به لحنی مهآلود از خشم و تملک داد و جایی زیر گوش موفندقی غرید: _گردن هرکسی که نزدیکت بشه رو خرد میکنم، نکو! @Spidervictory "چنل تلگرام" Writer : KAIZU
9 parts