این یه بیماری نیست ، یه نفرینه! این آخرالزمانه؟مه ای که تمام شهر رو در بر گرفته ، نفرینی که بدن های مارو در بر گرفته ، روزی ازمون میگذره؟ویروسی که در سطح جهان پخش شده ، ویروسی که خانواده و دوستام رو به وحشتناک ترین شکل ممکن ازم گرفته ، روزی سفره اش رو از زنگی من جمع میکنه؟ برادرام سوکجین و جیمین، یه سری کسایی که اسم خودشون رو خانواده و دوست گذاشتن و فقط میگن که صلاح من رو میخوان ؛ اونها نمیزارن من کسی رو که تمام زندگیم بهش وابستهست رو ببینم . . . چون خطرناکه! و این مسخره ترین چیزیه که از زبون اونها شنیدم . کاپل : نامجین، هوپمین، تهیونگ × مینجی، یونگی × رزی، جونگکوک × سوهی 𝑮𝒆𝒏𝒆𝒓: 𝑭𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚, 𝒂𝒑𝒐𝒄𝒂𝒍𝒚𝒑𝒔𝒆, 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝒎𝒚𝒔𝒕𝒓𝒚 ʷʳⁱᵗᵗᵉⁿ ᵇʸ ᵏⁱᵐᵃᶜʰᵃ----Alle Rechte vorbehalten
1 Kapitel