تهیونگ میدونست جونگکوک چیکار کرده بود جیمین رو داغون کرده بود،خرابش کرده بود ، رسما نیستش کرده بود و رفته بود نه! این در مورد یه کراش قدیمی یا یه شکست عشقی کوفتی نبود جیمین قبل از به وجود اومدن عشق یا حتی یه کراش کوچولو شکسته بود جونگکوک اونو شکسته بود بازی های بچگیش توی اتاقش محدود شد سرگرمیش به نگاه کردن به سقف اتاقش بسنده شد غذاش از یه بشقاب به چندتا قاشق تبدیل شد خنده هاش ترکش کردن و غم اونو تو آغوش گرفت کم بود بازم حرف داشت که از دوران تلخ بچگیش بزنه سخت بود تا دوباره ساخته شه سخت بود تا به خودش بیاد یه بی انصاف اومد و نابودش کرد و رفت و اونو با تکه های خرد شدش تنها گذاشت •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• چندشاتی/ مینی فیک: وارثین کاپل: kookmin (کوکمین) ژانر: رمنس ، اسمات ، دراما نویسنده: ❄MIRo#