+ من دوستت دارم پارک چانیول ، نه .. دوستت ندارم.. به معنای واقعی عاشقتم ! بیشتر از خودم و کل دارایی و وجودم برام مهمی ، بیشتر از کل زندگیم ، حسم نسبت بهت رو توصیف کنم چانیول شی .. شاید بگی چرت میگم ، ولی بی تو نمیتونم دلیل برای ادامه زندگیم پیدا کنم .. تو 'مکثی کرد ' روزنه ای از نور توی این تاریکی زندگیم بودی چانی .. دیگه چجوری بهت بگم عاشقم؟ واقعا عاشقتم. -اگه ازت چیزی بخوام واسم انجام میدی ؟ چانیول با لحن مضطربی جملشو بیان کرد، رنگ از صورت بکهیون پرید، امیدوار بود چیزی که در ذهنش میگذره واقعیت نداشته باشه افکارش رو کنار زد و لبخند لرزونی زد :+..... چه کاری ؟ - منو میبخشی ؟ بکهیون پوزخندی به افکار مزخرفش زد میدونست چانیولیش اونطور که مردم میگن نیست، و با لحن کنجکاوی که سعی در مخفی کردنش داشت سؤالش رو پرسید:+چرا؟ - بهم قول میدی ؟ .... این کارو بخاطر دوتامون و (عشقمون) انجام میدم .... دوباره افکار تاریکی به مغزش هجوم برد و تصمیم گرفت جوری رفتار کنه که همه چی مرتبه و اروم پرسید :+ چه کاری- کاپل: چانبک ژانر: درام، انگست، معایی، رمنسAll Rights Reserved