خیلی وقت بود که تو توهمات نفرین شده شبانش غم زده،وجود عزیز پریزادشو تصور میکرد و تو خیالش جای جای تنشو بوسه بارون میکرد..
اما مگه اجازه میداد این توهمات ادامه داشته باشه؟
یه جواب واضح این وسط وجود داره..
"نه!"
"میشه بهم بگی چطور تن مقدستو ببوسم و بپرستم تا دلتنگیم رفع بشه پریزاد من؟خیلی وقته که عروس زیبای خواب مهمون حجلهی چشمای خسته من نمیشه ..؛"
'افکاری که گفتم شاید با کمی قدم زدن بگذرند؛مرا به گریه انداخت..'
"𝐒𝐞𝐩𝐭𝐞𝐦𝐛𝐞𝐫 𝟏𝟕, 𝟐𝟎𝟏𝟕"
Name:The First Stone
Couple:Kookmin
Ganer:Omegavers,criminal,Mystery,romance,smut.
Name: "𝙢𝙮 𝙘𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧"🔞
- اگه اینقدر علاقه به مردن داری... میتونم زودتر از این تمرینهای کشنده دخلت رو بیارم!
جونگکوک که گونه و چونش توی دست بزرگ فرماندهش تحت فشار بود، نالهی آرومی کرد و جوابش رو داد:
- آهه...فرمانده... اینقدر دوست داری من رو با دستهای خودت بکشی؟
تهیونگ نیشخندی زد و با ول کردن چونش؛ انگشت شستش رو سمت زخم ابروی سربازش برد و نوازشش کرد.
- تو این مدت... جز کشتنت به چیز دیگهای فکر نکردم!
⊹ کاپل⤟ویکوک
⊹ ژانر⤟اسمات-رومنس-اکشن-معمایی