نیلوفر آبی 🪷 کاپل : ووسان ، سونگجونگ ژانر ، رمنس ، پلیسی _تو این قدر پستی که حتی به پسر خودت هم رحم نمیکنی و اونو داخل همچین کثافتی کشیدی. _تو که میدونی سربازرس... این شغل خانوادگی ماست... بعد از من پسرم صاحب همه ی ایناست، این چیزیه که خودشم دوست داره... پسرم بهش نشون بده. لرزش بدن وویونگ داخل کمد بیشتر شده بود، این حرفا حس خوبی بهش نمیداد، صدای شلیک گلوله و جیغ مادرش باعث شد پسرک حتی نفس کشیدن رو هم از یاد ببره :یوبو... جی چان... جی چان... صدای شلیک دوم و صدای مادرش قطع شد :خونه رو بگردین مطمئنم پسرشون هم خونه ست. در اتاق باز شد، پسر جوان در حالی که اسلحه ای به دست داشت پا داخل اتاق گذاشت، با دقت و چشمایی سرد اطراف رو نگاه میکرد که کمد بزرگ داخل اتاق نظرش رو جلب کرد. به سمتش رفت و آروم درش رو باز کرد، پسری مچاله شده توی خودش در حالی که بدنش میلرزید و سرشو روی زانوهاش گذاشته بود اونجا نشسته بود. وویونگ هر لحظه منتظر بود صدای شلیک گلوله رو بشنوه و دردی زیاد بدنش رو پر کنه، اما به جاش صدایی سرد و یخی شنید :اینجا کسی نیست. سر وویونگ کمی بالا اومد، دستی اسلحه به دست رو دید که روی ساعد دست صاحب صدا خالکوبی یه نیلوفر آبی بود.All Rights Reserved
1 part