⁰𝐕𝐢𝐜𝐭𝐢𝐦 𝐎𝐟 𝟐𝟏𝐬𝐭 𝐂𝐞𝐧𝐭𝐮𝐫𝐲•
  • Reads 595
  • Votes 87
  • Parts 9
  • Reads 595
  • Votes 87
  • Parts 9
Ongoing, First published Aug 12, 2024
⁰⁰𝐕𝐢𝐜𝐭𝐢𝐦 𝐨𝐟 𝟐𝟏𝐬𝐭 𝐂𝐞𝐧𝐭𝐮𝐫𝐲• 

⚛︎ قربانی قرن 21 🀪

در نقطه‌ی کور از این جغرافیایی که تنها صدای آرامش‌بخش اقیانوس به گوش می‌رسید، فرقه‌ی دیرینه‌ای با ظهور رهبر جدید خود درحال احیا بود. 

                               『••☯••』 

- مهم نیست چقدر آروم میرم، باز هم از کسایی که روی مبل لم دادند، جلوترم. 
به خنده این احمق ها هم کاری ندارم. من تا وقتی که بتونم اسمتو بدون ترس به زبون بیارم هم تلاش میکنم. حتی اگه شکست بخورم بازم تلاش میکنم تا حداقل بتونم در گوشِت اینا رو بگم. اگه بازم شکست خوردم، باز هم تلاش میکنم تا بهت فکر کنم. ولی تو خوب گوش کن. تمام لحظه های من فقط به امید گذروندن کنار تو میگذره. 


ᴡʀɪᴛᴇʀ: ᴠᴇʀᴏɴɪᴋᴀ
ᴍᴀɪɴ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴛᴀᴇᴋᴏᴏᴋ
ɢᴇɴʀᴇ: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, ᴄʀɪᴍᴇ, ᴛʜʀɪʟʟᴇʀ, ᴍʏsᴛɪᴄᴀʟ, sᴍᴜᴛ
All Rights Reserved
Sign up to add ⁰𝐕𝐢𝐜𝐭𝐢𝐦 𝐎𝐟 𝟐𝟏𝐬𝐭 𝐂𝐞𝐧𝐭𝐮𝐫𝐲• to your library and receive updates
or
#4فلسفی
Content Guidelines
You may also like
Cardigan by esamsam
16 parts Ongoing
آب و هوای شرجی. صدای واضح امواج دریا. کسی کنارم ایستاد و درمورد چیزهایی که نمی‌خواستم بشنوم، توضیحاتی داد. نگاهم جای دیگه‌ای بود. بخاطر همین حتی متوجه هم نشدم که کدوم یکی از اهالی این خونه، در چوبی اتاق زیرشیروانی رو برام باز کرد. قبل از اینکه من رو به حال خودم تنها بذاره، دستش رو گرفتم و پرسیدم:«توهم می‌شنوی؟». تازه اون موقع بود که نگاهم بهش افتاد و فهمیدم که تمام این مدت کنار پدربزرگم ایستاده بودم. مِن و مِنی کرد و با چشم‌های باریک شده، متقابلاً ازم پرسید:«صدای چی رو؟». با دست آزادم به پنجره اشاره زدم و گفتم:«صدای امواج دریا؛ توهم می‌شنوی؟». دهنش رو چندبار باز و بسته کرد. انگار از بیان افکارش مطمئن نبود. در نهایت، با ملایمت دستش رو از دستم جدا کرد و درحالی که ازم دور می‌شد و به طبقه‌ی پایینی می‌رفت، ناامیدانه جوابم رو داد:«ما حداقل یک کیلومتر با ساحل فاصله داریم، کدوم صدای موج؟» 🌻 کاپل: کوکوی ✨ ژانر: انگست_ درام 🌻 وضعیت: درحال آپ
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
🌊 𝑺𝒐𝒖𝒍𝑯𝒆𝒂𝒓𝒕 🐺 by oohyoura
2 parts Ongoing
قلب، بذر درختچه‌ی زندگی هر امگاست که از ابتدای تولد درون سینه‌ش وجود داره. بعد از پیدا شدن جفت، شروع به ریشه زدن می‌کنه و کم‌کم با عشق و محبت میت، شاخه‌ها و برگ‌ها رشد می‌کنن و با تولد فرزند شکوفه‌ها شکفته می‌شن. زیبا‌ترین و نایاب‌ترین امگای سیتکا، بعد از پیدا شدن جفت حقیقیش درخواست جفت‌گیری شاگرد جوانش رو قبول نکرد و با آلفای سرنوشتش ازدواج کرد. بعد از گذشت ۵ سال، آلفای رد شده‌ای که برای فراموش کردن عشق یک‌طرفه‌ش به دریا‌ها و اقیانوس‌ها پناه برده بود، به سرزمین مادریش برمی‌گرده. کاپیتان جیمین که با قلب شکسته‌ش انتظار روبه‌رو شدن با عشق زندگیش و خانواده‌‌ش رو می‌کشید، با اتفاق تلخ و غیر منتظره‌ای روبه رو شد. دیدار با امگای مطلقه‌ای که نابینا شدن چشمهای آبیش، خبرِ طرد شدن از طرف جفت حقیقیش رو میداد. الهه‌ی ماه چه سرنوشتی برای ناخدای جوان و امگایی که درختچه‌ی زندگیش رو به مرگه نوشته؟! ┈───────「🫀」 در دو ورژن: (جیکوک، تهگی) و (مینوی، کوکگی) 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝗦𝗼𝘂𝗹𝗛𝗲𝗮𝗿𝘁 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Omegaverse, Mpreg, historical Romance, Smut -به زودی
TENSION🍷(vkook) by seta8603
31 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامشخص فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
Number one  TAEKOOK / KOOKV cover
𝗪𝗶𝗹𝗹 𝗬𝗼𝘂 𝗠𝗮𝗿𝗿𝘆 ���𝗠𝗲?!💍 cover
death king Lover cover
Satisfaction(Minibook) cover
Cardigan cover
Shine in the dark cover
🌊 𝑺𝒐𝒖𝒍𝑯𝒆𝒂𝒓𝒕 🐺 cover
TENSION🍷(vkook) cover
No One Was Like You | Vkook  cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover

Number one TAEKOOK / KOOKV

32 parts Complete

• جونگکوک وارد فصل جدیدی از زندگیش شده ... تهیونگ رو از دست داده ... و سعی میکنه برای دخترش بهترین زندگی رو بسازه ... اما همه چیز با برملا شدن رازها از کنترل خارج میشه ...! • ‏🄲🄾🅄🄿🄻🄴🅂 : taekook-kookv & jingi & hopemin ‏🅶🅴🅽🆁🅴 : bromance-drama-mafia-smut-diary ‏🅆🅁🄸🅃🅃🄴🄽 🄱🅈 : @raaraa_taekook • ·.¸¸.·♩♪♫ فصل دوم در حال آپ ♫♪♩·.¸¸. «محدودیت سنی‌ به دلیل ادبیات باز در روابط 18+» • The best ranking : #1 diary #1 jingi #2 برومنس #1 خاطرات #8تهکوک •