
⁂ بازگوی روند اتمام یه رابطه و پس گرفتن ارزش وجودت، از نو ساختن خودت و باورهات و البته، شروع دوبارهی همه چیز؛ این بار قویتر و مطمئنتر. ⁂ -دیدِ تو به تموم کردن یه رابطه، درست کردنشه؟ تهیونگ، آدمها یه رابطه رو تموم میکنن چون دیگه کار نمیکنه؛ چون دیگه قرار نیست که کار کنه. پس تو تمومش میکردی و هر دفعه دوباره برمیگشتی تا 'شاید' درست بشه؟! ༄༆༄ "برگرد و حداقل نشونش بده که چقدر تغییر کردی؛ که دیگه اون احمقِ سادهلوح قبلی نیستی که محتاج به علاقهی پوچاش باشه. اگه فرار کنی تهیونگ، قسم میخورم برای تمام زندگیت بازندهای." ༄༆༄ تهیونگ قبولش میکرد یا نه، بهش فرصتی میداد یا نه، جونگکوک دیگه نمیتونست صدای احساسش رو خفه کنه. به قدری رشد کرده بودن و ارتعاش داشتن، که ممکن بود این بار خودش کسی باشه که راه تنفسش بسته میشه. ༄༆༄ و شاید هیچ کدوم اونها مقصر نبودن. شاید مقصر فقط خودِ رابطه بود. جوری که شروع شد، ادامه پیدا کرد و در نهایت به پایان رسید. شاید هدایتِ اون رابطه بود که اشتباه پیش رفت... ⁂ Couple: Kookv ⁂ Genre: Drama, Romance, Angst, Slice of life (میتونین از چنل تلگرام با آیدی @jungitata به صورت پیدیاف هم بخونینش!)All Rights Reserved