Chaantage
  • Reads 113
  • Votes 14
  • Parts 4
  • Reads 113
  • Votes 14
  • Parts 4
Ongoing, First published Aug 21, 2024
Mature
_ اون پسر چرا باید توی این جهنم پا میذاشت ؟
𝘊ₒᵤₚₗₑ :ₛₑₒₙ₋ₕₒ ₕₐ₋ᵣₐₘ ₍ₛₒᵣₐₘ₎
𝘎ₑₙₑᵣ : ᵣₒₘₐₙ𝘤ₑ , ₛₘᵤₜ , ₐ𝘤ₜᵢₒₙ
𝘞ᵣᵢₜₑᵣ : ₛₒᵣₐₘ 

(**شانتاژ به فرانسوی یعنی باجگیری ...
مرکزی برای باجگیری غیر مستقیم  ...
 بازیی ک شاید چندین ماه زمان میبرد ... 
بردنه توش زیادم پیچیده نبود ...
 ازت نمی خواستن آدم بکشی ، سرقت کنی و یا جونتو به خطر بندازی !!!
 نه راه بردن خیلی آسون بود !!! 
یه باجگیری به سبک جدید و یه قمار ، که وسیله ی بازیت برای بردن فقط بدنت بود !! **)

+شاید دلیلش عشق بود ؟! یا شایدم انتقام !

رده سنی : 18+
********
از اونجایی که دو سه سال واسه ی نوشتن این رمان زحمت کشیدم ،  برای قدردانی از بچه هایی که توی روزای اول انتشار ، به رمان و قلمم اعتماد کردن و باعث پیشرفت رمانم شدن یک چنل وی ای پی زده میشه و فقط دوستانی طی ده روز بعد  از انتشار اولین پارت (ینی تا اول سپتامبر ) منو فالو کنن  ، بعد از زدن چنل وی ای پی ( زمان دقیقش اعلام میشه ) میتونن وارد اون چنل شن و پارتارو خیلی زودتر از بقیه بخونن و دو سه ماه زودتر رمانو تموم کنن  ...

نکته : چنل  vip فروشی نیست و رمان تا پارت آخر  طبق زمانبندیی که اعلام میشه  توی واتپد منتشر میشه ...


برای دیدن ویدیوهای این رمان وارد کانال تلگرامی زیر بشین :
Chaantage
All Rights Reserved
Sign up to add Chaantage to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
rebellious(سرکش)  by Querencia_Metanoia
27 parts Ongoing
برشی از فیک ☆☆☆☆☆ یونگی-تو چیکار کردی تهیونگ؟! دستی با کلافگی بین حجم موهای مشکی و نرمش کشید: - من از اون پسر شکسته کسی رو ساختم که هیچکس حریفش نمیشه و به هرچی که میخواد میرسه. کمی مکث کرد و ادامه داد: -فقط یه مشکلی هست... پسر روبه روش کنجکاو شد: -چه مشکلی؟! لبش رو با کلافگی گاز گرفت: - چیزی که اون الان بدجوری میخوادش... ویسکی رو یه نفس خورد و آروم گفت: -اون منو میخواد. ☆☆☆☆☆☆☆ لبهای نرمش رو به گوش ته کشید و درحالی که روی لاله ی گوشش رو میبوسید زمزمه کرد: - ددی میدونه که چقدر جذاب و سکسیه؟ تهیونگ گردنش رو کج کرد تا گوشش رو ازش دور کنه اما هدف بعدی لبهای کوچیک کوک گردنش بود. درحالی که لبهاش رو به گردنش چسبونده بود، عطر پوست نازک کنار شاهرگش رو نفش کشید و بازم زمزمه کرد: - تمام وجودت زیبا به نظر میرسه. ته بیخیال زمزمه کرد: - جدا؟! کوک بی صدا روی گردنش لب زد: - بلاخره تسلیمت میکنم و به دستت میارم. ☆☆☆☆☆☆☆☆☆ نگاهی به چشم های نگران جیمین انداخت و گفت: یونگی-هیولایی که اون با دستهای خودش ساخته اگر امشب نتونه تهیونگ رو به دست بیاره همه جا رو به خون میکشه و ته هم اینو میدونه پس مجبوره بهش اجازه ی پیش روی بده Couple: kokv, vkok, mingi, yonmin, namjin Genre: mafia, action, drama , romance, smut, verse Winter: hediyeh
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine_LA
32 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــــــــ -میترسم از روزی که جیمین با منِ واقعی رو به رو بشه.. اونوقت دیگه شاید هیچوقت برای من نباشه! ــــــــــــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اونجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــــــــــ -اجازه بده از اول شروع کنیم.. name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
You may also like
Slide 1 of 10
My Precious Trust || vkook|| Sezon1 cover
rebellious(سرکش)  cover
Beautiful disaster cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover
My Sin cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
عشق پنهان cover
𝐔𝐧𝐬𝐩𝐨𝐤𝐞𝐧[𝐕𝐊𝐨��𝐨𝐤/𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕 𝐀𝐔] cover
BROKEN |Vk ver. cover

My Precious Trust || vkook|| Sezon1

28 parts Ongoing

ژانر:(رومنس_معمایی_اسمات🔞) #هپی_اند🫰 ✦ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: Vkook, secret ✧ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾:Dark romance, smut🔞 ✦ 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: sarah🦋 جونگکوک پسری از یه خانواده متمول و سختگیر که رویای رفتن به آمریکا رو داره... دست تقدیر اونو با مردی آشنا میکنه که زندگیشو به کلی دچار تغییرات غیرقابل بازگشت میکنه.... " هیچکس جز خودم حق نداره حتی وقتی قبل از مرگت دست و پا میزنی لمست کنه جونگکوک یا اون خون کثیفی که ازت میریزه رو ببینه..." " باشه ولی حق با تو بود تهیونگ آدم حاضره بخاطر بچه اش هرکاری بکنه" +"نگران هرچیزی باش جونگکوک جز من..." +"پدر تو شاید دورترین دشمن من بشه... ولی دشمن های اصلی من همیشه از رگ گردنم به من نزدیک تر بودن... کسایی که خواستن منو زمین بزنن همیشه در نزدیک ترین فاصله ی ممکن به من قرار داشتن یا هم خون ام بودن... یا هم خونه ام.... چنل تلگرام : @taehkook_fiction