چان، پسر دو رگهی خون آشام و گرگینهی آلفای رهبر بود. آلفایی که پسرش رو تبعید کرده بود به مدرسهی قدیمی که حکم زندان رو داشت. مدرسهای پر از افراد با هویت های عجیب و خاص. که به گروههای مختلف و بر اساس نوع خود تقسیم بندی میشدن. اما نمیدونست جفت کوچولوی پسرش، به عنوان معلم اونجاست و قراره تبعید رو برای چان تبدیل به شیرین ترین لحظاتش بکنه. دقیقا همون معلمی که برادر ناتنی چان شیفتهاش شده بود و برای داشتنش هرکاری میکرد. رابطهی معلم و دانشآموزی قرار بود تا کجا پیش بره؟
3 parts