¦MY BEAUTFULL OMEGA¦☆
  • Reads 22,415
  • Votes 1,623
  • Parts 22
  • Reads 22,415
  • Votes 1,623
  • Parts 22
Ongoing, First published Aug 28, 2024
√ کامل شده

¦ نام = امگای زیبای من ¦☆
¦ کاپل = کوکوی ¦☆
¦ ژانر = محارم , اسمات , رمنس , فلاف , امگاورس ,.... ¦☆
¦ نوع = مینی فیک ¦☆
¦ نویسنده = فلوریم ¦☆



√ این فیک فقط دارای یک ورژن کوکوی هست
All Rights Reserved
Sign up to add ¦MY BEAUTFULL OMEGA¦☆ to your library and receive updates
or
#51اسمات
Content Guidelines
You may also like
Amada,KookV by paniso
18 parts Complete
"آمادا" 《_خب خب،پس اینجا یه رمال قلابی داریم درسته؟و این رمال کوچولو‌ی قلابی قراره جی‌کی رو لو بده،هوم جالبه. با چهره‌ای متفکر گفت و دستش رو زیر چونش زد،توی همون پوزیشن دور صندلی میچرخید و با پوزخند خیره به وضعیت پسر مقابلش،بود. تهیونگ با همون نگاه تخس توی چشماش زل زد و با پوزخندی تقریبا شبیه به خود مرد گفت: _آدم باهوشی هستی،و اگه واقعا باهوش باشی منو بی دردسر ول میکنی برم،وگرنه معلوم نیست هروقت رها شدم قراره چندسال آب خنک بخوری جی‌کی _که اینطور جونگکوک متفکر گفت و با آرامش روبه‌روی صندلی پسر ایستاد و درحالی که سرشو کمی به سمت راست کج کرده بود با نگاه موذیش تو چشمای تهیونگ خیره شد و گفت: _واست برنامه‌ها دارم رمالِ کوچک تهیونگ که دیگه داشت عصبی میشد چشماشو محکم بست و با لحن حرصی گفت: _این دست و پاهای فاکی رو باز کن تا برنامه رو نشونت بدم هرکول،بلاخره که از این جهنم میرم بیرون جونگکوک با همون پوزخند که از نظر تهیونگ عضو جدانشدنی صورتش بود،به پسر کوچیکتر خیره شد و درحال که به سمت در بزرگ آهنی میرفت گفت: _هیچ‌جا نمیری،اینجا میمونی!》 کاپل:کوکوی،یونمین و.. ___ ژانر:رمنس،انگست،اسمات
mansion!...  by vkookroman
9 parts Ongoing
پایان آپ...؛مینی فیکشن! داستان راجب الفای مافیای بی رحم و سنگدل و خون خالصه که امگای مورد علاقه اش ادعا میکنه توانایی اینکه یه وارث براش بیاره رو نداره و درصورتی که الفا وارث نداشته باشه مادرش اون رو از ارث محروم میکنه.... چی میشه اگه مادرش ازش بخواد تا با یکی از امگا های ندیمه رابطه داشته باشه که براش وارث بیاره؟.... الفا با سختی درخواست مادرش رو قبول میکنه چون نمیخواسته با این کار به امگاش خیانت کنه....اما چند روز بعد از امگاش خیانت میبینه پس تصمیم میگیره عصبانیتش رو روی تن امگای ندیمه خالی کنه! _________________________________________ قسمتی از فیکشن: +آی _زود باش +چی؟؟ _زود باش لباس هاتو در بیار +نه. هه... من.. نم.. یتونم _اگه نمیخوای من میتونم لباسو توی تنت رو پاره کنم اما میدونی اون موقعه نمیتونی از بین تمام خدمه های راه رو رد بشی و بری اتاقت زودباش پس... _________________________________________ کاپل: تهکوک و.. ژانر: هیجان انگیز-مافیایی-امگاورس-اسمات-آمپرگ و... روز های آپ: نامشخص!
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
43 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
You may also like
Slide 1 of 10
Amada,KookV cover
𝟎𝟎𝟔𝟗 cover
Amor cover
Alpha ✓[Vkook]  cover
mansion!...  cover
𝙈𝙧. 𝙋𝙤𝙨𝙩𝙢𝙖𝙣࿐ cover
blueberry omega 💙 (kookv) cover
ڪیــ𝗛𝗥ــنهᵇᵈˢᵐ cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
King's Lover cover

Amada,KookV

18 parts Complete

"آمادا" 《_خب خب،پس اینجا یه رمال قلابی داریم درسته؟و این رمال کوچولو‌ی قلابی قراره جی‌کی رو لو بده،هوم جالبه. با چهره‌ای متفکر گفت و دستش رو زیر چونش زد،توی همون پوزیشن دور صندلی میچرخید و با پوزخند خیره به وضعیت پسر مقابلش،بود. تهیونگ با همون نگاه تخس توی چشماش زل زد و با پوزخندی تقریبا شبیه به خود مرد گفت: _آدم باهوشی هستی،و اگه واقعا باهوش باشی منو بی دردسر ول میکنی برم،وگرنه معلوم نیست هروقت رها شدم قراره چندسال آب خنک بخوری جی‌کی _که اینطور جونگکوک متفکر گفت و با آرامش روبه‌روی صندلی پسر ایستاد و درحالی که سرشو کمی به سمت راست کج کرده بود با نگاه موذیش تو چشمای تهیونگ خیره شد و گفت: _واست برنامه‌ها دارم رمالِ کوچک تهیونگ که دیگه داشت عصبی میشد چشماشو محکم بست و با لحن حرصی گفت: _این دست و پاهای فاکی رو باز کن تا برنامه رو نشونت بدم هرکول،بلاخره که از این جهنم میرم بیرون جونگکوک با همون پوزخند که از نظر تهیونگ عضو جدانشدنی صورتش بود،به پسر کوچیکتر خیره شد و درحال که به سمت در بزرگ آهنی میرفت گفت: _هیچ‌جا نمیری،اینجا میمونی!》 کاپل:کوکوی،یونمین و.. ___ ژانر:رمنس،انگست،اسمات