~ اوه سهون برای این آزمون استخدامی خیلی تلاش کرده بود، خیلی خیلی تلاش کرده بود! اونقدری که روی جون خودش شرط بست و با خودش قرار گذاشت اگر اینبار هم قبول نشه، خودشو از بالاترین طبقهی ساختمون اون اداره پرت کنه پایین! و یک ثانیه بعد از این فکر بود که بوی خوشایند قهوه، زیر بینیش زد و پسر جوونی با لبخند دندوننماش، کنارش ایستاد و از آدامسی که انگار بوی دلنشین از اون میومد، بهش تعارف زد: - هِی! ریلکس باش! بلدی باهاش بادکنک درست کنی؟ •Multi shot• Couple: SeKai Genre: Fantasy،HealingAll Rights Reserved