هانسول خندید و دستای سونگکوان رو محکم گرفت و سونگکوان هم متقابلا دستش رو محکمتر گرفت. جمله «دلم برات تنگ شده بود» از دهن هانسول در رفت. انگار توی تاریکی احساساتش شجاع شده بودن. «من پیشتم» سونگکوان بهش گفت. «من همیشه پیشتم هانسولا» . . . داستانی درباره دخترا ، پسرا و گربه های زندگی هانسول و سونگ کوان، بهترین دوستش، که همیشه مهم ترینه. یا هانسول و سونگکوان دوستان چندین ساله ی هم اند اما هانسول فکر میکنه دوست پسر سونگ کوان لیاقت داشتن سونگ کوان رو نداره. ⊹کاپل: ورکوان ⊹ژانر : عاشقانه ، درام ، اسماتAll Rights Reserved