نمیدونم چطور توصیفش کنم.. اما ما وقتی کنار هم بودیم،زخم هامون کمتر درد میکرد.. منی که پر از درد بودم.. پر از زخم بودم.. پر از نفرت بودم.. تو چشات قلبمو از دم دوره کرد.. منی که چشم هیچکسی به چشمم نمیومد.. ببین چه چشایی داری که به چِشَم اومد..! تو مرحم زخم های من بودی.. و خنده هات،مرحمی میشد روی زخم های کهنه و دیرینه ی من! اون قند روزهای تلخ من بود.. و نور روزهای تاریک من بود..All Rights Reserved