Amnesia
  • Reads 1,250
  • Votes 116
  • Parts 9
  • Reads 1,250
  • Votes 116
  • Parts 9
Ongoing, First published Sep 07
جیمین که با تهیونگ ازدواج کرده و رابطه ی عاشقانه ای دارن از شغل مخفی اون و پدرش بی خبره و قربانی کارای اونا میشه
بعد از مفقود شدن جیمین همه تصور میکنن اون مرده ولی....


کاپل اصلی: ویمین، ویکوک

ژانر: مافیایی، درام، دارک

نویسنده: همتا
All Rights Reserved
Sign up to add Amnesia to your library and receive updates
or
#17ماجراجویی
Content Guidelines
You may also like
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
「Misunderstood」 by AuroraxFamily
19 parts Complete
خلاصه : "حتی بهترین آدما هم یه بخش تاریک توی وجودشون دارن که فقط خودشون از وجودش باخبرن. و ما به راحتی کلماتو دست کم میگیریم، حرفای ناقص و کلمات ناگفته خطرناکن، اونا میتونن اون بخش تاریک از مارو زنده کنن. ترکیب کلماتی که دیگران بیان میکنن و چیزی که ما واقعا از اعماق وجودمون طالب شنیدنش هستیم باعث میشن "سوتفاهم" ها به وجود بیان. و برای من یه سوتفاهم کوچیک کافی بود که اون نیمه ی تاریک از وجودمو به همه نشون بدم. " 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ☕کاپل: جیکوک ، تا حدودی ویکوک ، تهگی ، secret ☕ژانر: مدرسه ای ، درام ، کمدی ، اسمات ☕نویسنده: AuroraxFamily 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 پ.ن : سلام یوروبون ، لازم دیدم که یه سری توضیحاتو بدم 😐😂 اول از همه راجب کاپل فرعیمون که سیکرته باید بگم که منم مثل بقیه ی آرمیون ازش خوشم نمیاد و فقط محض فانه از طرفیم فیکایی که جیمین توشون تاپ باشه خیلی کمن و حس کردم حق مطلب راجب جیمین ادا نشده ... در کل میخواستم یه فیک متفاوت باشه 😂💜 خلاصه که امیدوارم از خوندنش لذت ببرید ✨
Black Shadow by _Black__Pearl_
29 parts Ongoing
+برای پسر بودن زیادی دال فیسی بیبی بوی. به جیمینی که سرشو گذاشته بود روشونش و به خواب عمیقی فرو رفته بود گفت. **** جیمین با تعجب داد زد: "اون دختر فقط بخاطر یه بوسه ی زوری از همه ی پسرا متنفره؟!" -آره.نمی دونستی؟! کل مدرسه اینو میدنن.راستی یه شایعه هس که میگن سلنا لزبینه. **** توی این دنیا قرار نبود هیچکس بفهمه.. کلمات.. بیشتر از اسلحه ها آدم کشتن.. **** -تو خانواده شما ارث یا بهتر بگم نفرین هایبرد روی کیه ؟! +سئوال پرسیدن نداره . -پ..پس یعنی سلنا... +آره خودشه! **** +مطمئن باش اگه قرار بود همه چی تو این دنیای فاکی منصفانه باشه من شاهد تیکه تیکه شدن پدر و مادرم نبودم. **** _انقد آدما رو قضاوت نکن! +من خدا نیستم که بقیه رو قضاوت کنم! منم انسانم و حق اینو دارم که از کسی خوشم بیاد یا نیاد. به من ربطی نداره ولی من نگران توعم! **** -مشکلی داری؟! +اگه راه حل مردنم باشه نه ندارم. **** [وضعیت:پایان یافته فصل اول] نکته: از همین الان میگم دختر پسر یه:/ شخصیت اصلیاش هم خیالی هستن"-" میخوام سر این فیک تمام قیمه هارو بریزم تو ماستا*-*
You may also like
Slide 1 of 10
Fake Boyfriend cover
𝑴𝒚 𝑯𝒆𝒂𝒍𝒆𝒓  cover
Golden Blood cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover
Shine in the dark cover
All of my heart is yours cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
「Misunderstood」 cover
surrounded by Evil cover
Black Shadow cover

Fake Boyfriend

27 parts Complete

دوست پسر قلابی (Complete) مینی فیک دختر پسری کارکتر اصلی:بکهیون,سئوهیون ژانر:عاشقانه,مدرسه ای,زندگی روزمره نویسنده:Mochinmydna مترجم:Tania kh مقدمه "هیچ مایی وجود نداره احمق جون!!!" سئوهیون چشمهاش رو توی حدقه چرخوند و بهش گفت. "اوه البته که نیست شیرینم😉ما با هم 'قرار میگذاشتیم' یادت میآد؟" برای اینکه اذیتش کنه با پررویی جوابش رو داد. "ما هر دو میدونیم که اینها همه الکی بود,من هیچوقت با دشمنم قرار نمیگذارم" اون فریاد زد و از کنار پسر رد شد. حداقل سئوهیون که اینطوری فکر میکرد,خبر نداشت آینده براش چی رقم زده. از داستان سئوهیون و بکهیون لذت ببرید و بخونید تا بفهمید چطوری دو دشمن به عاشق تبدیل میشن.