Blind
  • Reads 2,459
  • Votes 252
  • Parts 36
  • Reads 2,459
  • Votes 252
  • Parts 36
Complete, First published Sep 09, 2024
کامل شده!




رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد.
دلشوره ی ما بود ، دل آرام جهان شد.
در اول آسایش مان سقف فرو ریخت.
هنگام ثمر دادنمان بود، خزان شد.

couple: 2min.seungin
genre:angst.romance
All Rights Reserved
Sign up to add Blind to your library and receive updates
or
#154straykids
Content Guidelines
You may also like
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 by 4xiuyclytj
25 parts Ongoing
بخشی از فیک: پدر جیمین:الفات از خارج برگشته جیمین:... پدر جیمین:هی واقعا مشتاق نیستی بعد سال ها نبودنش بری برای دیدنش جیمین:بابا من شیش سالم بود که اون رفت خارج من حتی قیافشم یادم نمیاد پدر جیمین:بلخره که اون بعد ۱۹ سال برگشته کره تو امگاشی وظیفه توئه که بری به دیدنش جیمین:اون..آلفای.. من..نیست(بخش بخش) ___________________________________________________________________________ یونگی:تو فقط برای بدنیا اوردن توله های من اینجایی پس توهم عشق و عاشقی به سرت نزنه جیمین:... ___________________________________________________________________________ پدرجیمین:اون آلفای توئه به علاوه تنها آلفای سلطنتیِ پس میتونه هرکاری که میخواد باهات بکنه پس دیگه اینجا نیا و شکایت نکن چون تو قرار نیست هیچوقت طلاق بگیری این حرف منه و اینجام حرف حرف منه ___________________________________________________________________________ ژانر:اینکه چی پیش بیاد تعداد پارت:نامعلوم وضعیت اپ:سریع اپ میکنم البته اگه حمایت بشه وگرنه شاید کم پس بستگی به ووت و کامنت هایه که میزارید البته فالو کردنتونم کم بی تاثیر نیست و اینکه به حمایتتاتون شدیدن نیازه:)
  ‌𝑨𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢 by Theaurrora
68 parts Ongoing
مینهو خوناشام نود ساله که طلسم شده و تنها راه شکستن طلسمش، نوشیدن خونِ شاهرگ معشوقشه تا جایی که معشوقش جونشو از دست بده. پس مینهو قلبشو قفل و زنجیر میکنه تا هیچ وقت دلبسته کسی نشه. اما آیا سرنوشتش اینجوری رقم میخورد؟ شاید یک پسربچه عجیب وارد زندگیش بشه و قلب خوناشام سرد و غم دیده قصه رو به اسارت چشم های آبیش در بیاره! و این شروعی هست برای اغازِ این عشق بی ثمر، بین یک خوناشام طلسم شده و انسان. -"برای من برقص جیسونگ..بذار با هر تکونی که به پاهای زیبا و دست های ظریفت میدی بپرستمت..مثل مسیحی که خداشو میپرستید" و حالا مینهو رو به روش فقط یک قوی زیبا میدید که روی موج های کوچیک دریاچه میرقصید. مثل فرشته بی بالی بود که با هر چرخش میخواست پرواز کنه اما بال هاشو چیده بودن. اون پسر چی تو وجودش داشت که با اینهمه کبودی روی بدنش، هنوزم دلفریب و زیبا به نظر میرسید؟ Fic Name : Aurora Couples : MinSung , HyunLix Genre : vampire, Romance , Slice of Life, School life ,ballerina , Smut, Happy end Writer : Aurora روز های اپ: شنبه ها ساعت 21
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine777
19 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــ -میتونی بکشیش.. دیگه برام اهمیتی نداره پدر.. من هیچوقت به دست و پات نمیوفتم بخاطر کسی که هیچوقت دوستش نداشتم! ـــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اینجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــ -هنوزم میخوای طلاق بگیری؟! name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
"The tragic Paradox" by hidden_johatsu
14 parts Ongoing
"پارادوکسِ تراژدیک" تماشای اُدیپوس شهریار که بر چشم‌هایش خراش افکنده روی صحنه‌ی نمایش مسرّت‌بخش است، اما در زندگی واقعی این نگاه اشمئزاز ما را برمی‌انگیزاند. " 18 Nov 2019 نگاهی که بر هر کجای خیابان می‌چرخد و هیچ یک از محرک ها را شکار نمی‌کند. شال‌گردن سرخ رنگ، همچو آناکوندایی عظیم‌الجثه‌ بر گردنش چنبره زده و تنفس را دشوار می‌سازد. دمای بی‌روحِ هوا بی تأثیر و مرز افق پیش چشمانش در هم تنیده‌اند. _ عذرمیخوام جناب.. صدای غریبانه‌ای جایگزین تُن مورد علاقه‌اش می‌شود؛ رأس ساعت نه و چهل و هشت دقیقه شام‌گاه، ابر عظیم تراژدی بر احساساتش سایه می‌اندازد." ارسطو می‌گوید تحمل دهشت نهایتا پاداش روان‌شناختی و اجتماعی به همراه دارد. ایده‌ی هیوم این است که تجربه‌ی لذتِ مقارن با عواطف منفی بر آنها فائق می‌شود و آنها را دگرگونه می‌سازد، چنان‌که در نهایت یک تجربۀ کاملا مثبت بر جای می‌ماند. پس چه کسی می‌داند نِهِ مقدسِ این روندِ بی‌گناه کیست؟
You may also like
Slide 1 of 10
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 cover
Phantom, Turbulent World(S1) cover
DewDrop cover
NEED A HAND? cover
  ‌𝑨𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢 cover
تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S² cover
lilac code | chanho, hyunlix  cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
"The tragic Paradox" cover

جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي

30 parts Ongoing

تبدأ أحداث روايتي عند البطله نجَـد اللي تكون عايشه في المدينه و بيوم امها وابوها يقررون يسافرون لسبب بنعرفه في الروايه ويخلون البطله وأخوها في بيت جدها اللي في الديره وآخر الليل تقرر تروح عند " البِل " وتحصل البطل جالس مع ناقه ويدخل عليهم جدهم ومن هنا تبدأ الأحداث ...🔥!