
"به قدری در فکرش گم شده بودم که خودمو یادم بره. فکر میکردم عشق واژه ی مقدسیه و دروغ هایی که بخاطرش گفته میشه از مظلومانه ترین کارها توی دنیاست. اما این درد شرابی نیست که با کهنه شدن دل نشین بشه؛ تا به خودت بیای میبینی که بی رحمت کرده و کپک هاش توی دلت خونه. این چیزی نبود که از ابتدا رویاش رو در سر داشتم، اما هنوزم نمی خوام از دستش بدم. این عشق دقیقاً داره از من چی میسازه؟" فصل2 از فنفیکشن👈 (Blood turns lili red) . [اگه فصل یک☝️رو نخوندین برین بخونین🥲🤝]All Rights Reserved