دقیقا وقتی که هیچ کس انتظار زنده موندنشو نداشت، مینهو با یک نفر برگشت. یک غریبه. یک دختر که قطعا به سن قانونی هم نرسیده بود! "میدونم خطرناکه ولی..." هیچ کس نمیدونست مینهویی که به سختی سنگه چطور باخودش یک دختر آورده؟ "اون تنها کسی بود که تونستم نجاتش بدم" اینو درحالی میگفت که یک پلکش افتاده بود، صورتش کثیف و دودی شده بود و دستاش یخ کرده بودن. تو نگاهش"اگه نزاری اینجا بمونه من استفا میدم" موج میزد. اول و اخر حرف کلنل بود. همه فکر میکردن قبول کرده که یک دختر 16ساله ژاپنیو پیش خودشون نگه دارن. "این رسما دیوونگی و نشدنیه ولی اگه جلوی آقا گرگه و گله اش دووم بیاریم، بودن مومو تو اینجا اصلا مهم نیست." •••••••• genre: Romance, action, mafia couple: chanhoAll Rights Reserved
1 part