14 parts Ongoing "من میرم پدر و امیدوارم بمیرم تا حداقل جنازه ام برای مراسم ازدواج، حضور پر افتخاری داشته باشه."
"تهیونگ شاهزاده امگای مغروری بود که جز محافظت از کشور و مردمش به هیچ چیز دیگه ای فکر نمیکرد. از رؤیاپردازی که دست کشید دور دستهاش طناب دید و خودش رو اسیر جئون جونگکوک؛ فهمید غرورش توی فریاد "زنده باد آناندا" این قبیله گم شده و حفاظت از هویت و مخفی کردن جنسیت ثانویهاش تنها چيزي که بهش فکر میکنه."
"با نفرت و چشمهای که بهسرعت بارونی شد غرید
_بوی تعفنت داره خفم میکنه، تو ذاتا آلوده و نجسی.
رئیس قبیله طوری به سمتش خم شد که تن ورزیده اش روی ظرافت پرستیدنیِ کمندگیسو، سایهای طویل بیاندازه.
_دستها باید برای پی بردن از حقیقت آلوده بشند؛ میدوری!"
"جونگکوک یه آلفا از نسل گرگ های خاکستریِ، نسل به نسل زیادهخواه و حریص، واکنشش همیشه حمله اس، دفاع رو پیش معشوقه اش میبره، قدرتمند و کنترلگر، طوری که انگار ذاتا برای تاج و تخت زاده شده!"
____.____
"زیر سایهی موذی و توصیف ناپذیریش در انتظار یشمی چشمهات خواهد موند!"💚
𝘊𝘖𝘜𝘗𝘓𝘌: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝
GENRE: omegavers, smut, Historical ,Dark Romance, Erotic Romance