Story cover for * Dawn After Dark ( طلوع بعد از تاریکی ) * by nana_is_here
* Dawn After Dark ( طلوع بعد از تاریکی ) *
  • WpView
    Reads 11,669
  • WpVote
    Votes 859
  • WpPart
    Parts 29
  • WpView
    Reads 11,669
  • WpVote
    Votes 859
  • WpPart
    Parts 29
Ongoing, First published Oct 07, 2024
[ من گفتم سقوط درد نداره چون تو اون کسی بودی که من رو از بلندترین پرتگاه به پایین هل داد!
قلبم رو با چاقو هزار تکه کن اما لطفا مواظب باش چاقو به دستت آسیب نزنه! ]

* یونا دختری که پدر و مادرش رو در کودکی در حادثه ی تصادف از دست میده و مادربزرگ پیرش سرپرستی اون رو به عهده میگیره..‌ اما زندگی با یونا مهربون نیست و اون قبل از اینکه به سنِ قانونی برسه آخرین عضو از خانوادش یعنی مادربزرگش رو هم از دست میده...
دولت اون رو به یه یتیم خونه در سئول منتقل میکنه و خیلی طول نمی‌کشه از اینکه یه راهبه به اسم میا اون رو به سرپرستی میگیره و با خودش به کلیسا میبره...
یونا تمامِ ویژگی های یه دختر خوب و معصوم رو داره ولی چی میشه اگر تصمیم بگیره به یه آدمِ اشتباه دل ببنده؟!
" به هر حال همیشه دخترای خوب متعلق به پسرای بد هستن" 



____________________________________


🏷 اتفاقات، حوادث ، رویدادها ، سازمان ها و قوانین این داستان ممکن است با واقعیت مطابقت نداشته باشد.
All Rights Reserved
Sign up to add * Dawn After Dark ( طلوع بعد از تاریکی ) * to your library and receive updates
or
#11استریت
Content Guidelines
You may also like
💲Banker💲بانکدار ( V version) by TootakHp
15 parts Ongoing
⭕ نام فیکشن : Banker ( بانکدار ) ⭕ Season 1 مترجم و بازنویس : Tootak ❌ این داستان استریت است ! ❌ ورژن جونگکوک همین داستان رو میتونید از صفحه من پیدا و دنبال کنید عزیزای دلم😘💜 °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° " I own everything. Now I own her...... " خلاصه : اونها پدرم رو گرفتند. بعد از اون نوبت منه ، مگه اینکه با خواسته شون موافقت کنم . زمین زدن قدرتمندترین مرد کره . کیم تهیونگ ! °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° « فکر میکنی میتونی از من باهوش‌تر باشی؟! بامزه ست . ولی یادت نره...این شهر مال منه...و حالا...تو هم همینطور ! » « فکر میکنی نمیدونم داری چیکار میکنی؟! من همه چی رو میدونم و با این حال هنوزم میخوامت. » « مهم نیست چی میخوای ! نمیذارم ترکم کنی . تو مال منی و همیشه مال من میمونی. » « اگه بهم خیانت کنی ، هیچ جا تو این دنیا نیست که بتونی ازم قایم بشی . هیچ‌ جا! » « برای تو میکشم...برای تو میمیرم ! ولی..‌.جرعت نکن پامو لگد کنی. » Gener : Straight / Dark romance / Mafia / Crime / Revenge / Smut / Angst / Psychological drama Couple : Kim Taehyung & Jeon jiho Another carecter's : Kim yoongi / Jeon jungkook / Jung hoseok / &........ Translator : Tootak لذت ببرید گوگولیا❤️😘
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  by rosali_na
24 parts Ongoing
نام فن فیک: سلول های خاکستری ژانر:معمایی، عاشقانه، لیتل اسمات، انگست، مافیایی، جنایی قسمتی از فیک : شعله های آتش زبانه میکشید و همه چیز جلوی چشمانم میسوخت،قطرات اشک درحالی که روی گونه هام سر میخوردند رد سوزشی به جا میذاشتند،شعله ها انقدر نزدیک بود که انگار از داخل مردمک های چشمم گداخته میشد،همه ی چیز هایی که میشناختم جلوی چشمانم درحال خاکستر شدن بود،یک آن ،یک لحظه گرما از بین رفت و سرمای شدیدی حجوم آورد،لباس هام خیس و بدنم میلرزید،بارون میبارید و باد سردی میوزید، سرم رو بالا اوردم و دستی رو دیدم که به سمتم دراز شده،به آرومی دستم رو سمتش دراز کردم و گرفتمش،گرم بود. یکبار دیگه سرما از بین رفت و گرما حجوم آورد، ساختمون و درختان اطرافم درحال سوختن بودن،فکر کردم دوباره خونمونه، اما اینجا برای من اشنا نیست... _جونگکوک..کوک... با شوک سرمو برگردوندمو دیدمش که روبه‌روم وایستاده،با لبخند و چشمای اشکی بهم خیره شده بود،دستشو بالا آورد نوازش وار روی گونم گذاشتم،فاصله ی بدنامون رو کم کرد و سرشو جلو آورد: آفرین...بلاخره تمومش کردی...تو موفق شدی... لبخندی زدم و با دستم تار مویش رو که باد روی صورتش انداخته بود کنار زدم: اوهوم نونا...تموم شد... بلاخره نابودش کردم... بلاخره کشتمش... خندید و قطره ی اشکی از گوشه ی چشمش چک
You may also like
Slide 1 of 10
✖F̶a̶k̶e̶ ̶F̶r̶i̶e̶n̶d̶✖                               【S】1 cover
My Sister  cover
𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭 | سیاه قلب cover
A just life{complete} cover
𝗟𝗮𝘀𝘁 𝗰𝗵𝗮𝗻𝗰𝗲 cover
💲Banker💲بانکدار ( V version) cover
вℓσσ∂ мσηєу🤍 cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
❥•𝐏𝐔𝐑𝐏𝐋𝐄 𝐇𝐄𝐀𝐑𝐓ೋ•'𝐂𝐎𝐌𝐏𝐋𝐄𝐓𝐄𝐃' cover
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  cover

✖F̶a̶k̶e̶ ̶F̶r̶i̶e̶n̶d̶✖ 【S】1

12 parts Complete

[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞] 《ناگهان همه کنار رفتن و اون تفنگ رو جلوی جانگ کوک گرفت!!! بدنش، صورتش همه جاش کبود بود و مثل جنازه روی زمین افتاده بود!!! ............ دستمو روی قلبم گذاشتم و آرزو کردم.... گفتم: آرزو میکنم این خواب ترسناک تموم بشه!!! و همینطور که دستمو روی قلبم گذاشته بودم چشمامو بستم و صدای شلیک تیر رو شنیدم!》 اسم داستان: دوست دروغی💜 "فصل اول" شخصیت های اصلی: سان سوریما، جئون جانگ کوک کاپل: استریت (دختر پسری) ژانر: جنایی پلیسی، مافیایی، درام، انگست، عاشقانه، RPF AU نویسنده: قلم یوآ وضیعیت: پایان یافته روز های آپ: - تعداد پارت: 10 ༆🌂⇝ تاریخ شروع: ۱۴۰۱/۱۰/۲ تاریخ پایان: ۱۴۰۱/۱۰/۲۶ #⁹-بی‌تی‌اس