Preview: تول و میو از کافه به بیرون نگاه میکردن. مهلت تحویل کار میو نزدیک بود و وقتی برای تلف کردن نبود ولی هیچکدوم چتر نداشتن که از بارون در امان نگهشون داره. میو دست تول رو گرفت و به سمت در حرکت کرد. با خنده تول رو زیر بارون کشید. دست در دست هم زیر بارون دویدن. وقتی به خونه رسیدن، هر دو خیس آب بودن. میو با دیدن پسرش که موش آب کشیده شده بود گفت -بیا یه دوش آب گرم بگیریم تا سرما نخوریم. تول لبخند ریزی کرد -آره، این بهترین ایدهست. زیر دوش آب گرم، تول از بوسه هایی که توسط میو روی شونه هاش مینشست لذت میبرد. آهنگ مچ: Save yourself by My darkest days