ʙᴜᴛᴛᴇʀғʟʏ ɢɪʀʟ_لالیسا
  • Reads 460
  • Votes 109
  • Parts 18
  • Reads 460
  • Votes 109
  • Parts 18
Ongoing, First published Oct 19, 2024
Mature
جوش های آسمان‌ کنار ماه می درخشید ... اما ناگهان یکی از جوش ها سقوط کرد و تبدیل به...💫

ملکه ای که می‌خواست زمین را نصف کند ، ..
جنگ بین آدم ها و پری ها.. 
اسم اثر : دختر پروانه ای 🧚‍♀️

کاپل اصلی: لیسا و تهیونگ 

اگر به داستان های عجیب علاقه داری بخون! 
در مورد مکانی که مرگ‌وجود نداشت اما زندگی هم وجود نداشت💀 

ژانر :  #عاشقانه، #معمایی ، #درام ، #کمیدی، #فانتزی ، #دشمنی  #دارک
All Rights Reserved
Sign up to add ʙᴜᴛᴛᴇʀғʟʏ ɢɪʀʟ_لالیسا to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Our Secret | Jenlisa by persianblinks
18 parts Ongoing Mature
جنى كيم ظاهرا همه چى داشت. اون زيبا بود، با يه دوست پسر خوش قيافه. و همچنين معروفترين دختر مدرسه. ولى با يه رفتار سرد و بدقلق، كه هرچى كه اراده ميكرد رو ميتونست بدست بياره. هيچكس تو مدرسه جرات برخورد باهاش رو نداره، چون با روش هاى بيرحمانه ش راحت ميتونست زندگيشو نابود كنه. ليسا منوبان هميشه دربرابر رفتارهاى جنى مقاومت ميكرد. برخلاف تلاش هاى جنى براى زمين زدنش اون واقعا دربرابرش صبورى ميكرد. جنى با تموم وجودش از علاقه ى شديد ليسا به اطرافيانش متنفر بود، و حتى خودش هم نميدونست چرا. ليسا مهربون و خوش برخورد بود. بدون هيچ تلاشى تو يه چشم بهم زدن تونسته بود مقام دوم معروفترين دختر مدرسه رو بدست بياره، اونم نه تنها بخاطر زيباييه نفسگيرش بلكه بخاطر كاريزماى فوق العاده و روح لطيفش. ليسا از دست جنى عصبانى نميشد، بلكه بيشتر درمورد دليل رفتاراى جنى و نفرتش كنجكاو بود. آيا چيز بيشترى پشت اين نفرت جنى وجود داره؟ چه اتفاقى ميفته وقتى جنى صبر ليسا رو لبريز ميكنه؟ [Persian Translation]
You may also like
Slide 1 of 10
Always You [L.S] ~ By Miss X cover
PET'S AESTHETICS  cover
my bunny🐰 cover
Endless seduction {Translated} cover
Gray | Jenlisa, Chaesoo  cover
I was never afraid of you (jenlisa) cover
شَب خُمار🍷(BDSM) cover
Our Secret | Jenlisa cover
She//girlxgirl (persian) cover
Her hands(2) cover

Always You [L.S] ~ By Miss X

137 parts Complete Mature

هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...