Toska
  • Reads 110
  • Votes 18
  • Parts 5
  • Reads 110
  • Votes 18
  • Parts 5
Ongoing, First published Oct 21
Mature
〔 #ShortStory , #Vkook 〕
⇢ɴᴀᴍᴇ : Toska
⇢ɢᴇɴʀᴇ : Romance, Angst, Psychology
⇢ᴜᴘ ᴛɪᴍᴇ : Monday
〔داستان آشنایی ما شروع خوبی نداشت. دو کودک بی‌سرپرستی که به ناچار سر از پرورشگاهی کاتولیک درمیارن؛ اما خیلی زود راهشون از هم جدا میشه. سرنوشت متفاوتی که هردو تجربه کردیم تا مسیرهای متضادمون بیشتر از ده سال بعد، یک‌بار دیگه با هم تلاقی کنه. زمانی که من به‌عنوان فرزند ارشد یکی از نماینده‌های مجلس ملی کره زندگی می‌کردم و تو، کسی که همیشه کبودی و یا زخمی روی صورتش داشت، به واژه‌ی دردسر معنا می‌بخشیدی. صبح یک روز بهاری که نسیم خنکی دست نوازش روی صورت هر عابری می‌کشید و چهره‌ی زخمی آشنات، قلب غریبه‌شده با خودم رو اندکی گرم کرد.〕
⇢ᴡʀɪᴛᴇʀ : #Emrys, #Nia
All Rights Reserved
Sign up to add Toska to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
41 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
𝖤𝗇𝗀𝖾𝗇𝗍𝖺𝖽𝗈┊𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 by cinnarown
9 parts Ongoing Mature
◞🤎قسمتی از فیک⇣ 「زندگی با ترس هایی که هیچ توضیحی براشون نداری،کابوس هایی که طعم و رنگ مرگ رو بارها و بارها توی ذهنت تداعی میکنن...فکر می‌کنی چقدر می‌تونه سخت باشه؟! هر شب خاطرات مرگِ که پلک های بی جونم رو احاطه میکنن و نفسم رو میبرن! اما از زمانی که تو وارد زندگیم شدی،برای هر علامت سوالی یه جواب پیدا کردم.هر لحظه و هر ثانیه،من به پرستیدن تو مشغولم.الفبای وجود من با اولین باری که پات رو توی زندگیم گذاشتی نوشته شده؛مو عسلیِ من.」 •──────────────╮ ⿻ִֶָ⁠ /〔Engentado-مردم زدگی〕 🪵◞ژانر︰رمنس,علمی‌تخیلی,تاریخی,روانشناسی 🕰🎻﹍کاپل︰ویکوک 🪵◞وضعیت︰در حال آپ 🎻🕰﹍روز های اپ︰پنجشنبه 🪵◞نویسنده︰𝘊𝘪𝘯𝘯𝘢𝘳𝘰𝘸𝘯 ¸ ◞⏳خلاصه ی فیک⇣ 「پسری که سال ها بخاطر ترسش از همه چیز و همه کس فراری بوده، با استاد پیانویی آشنا میشه که احساسات و ترس هاش رو درک میکنه،بهش توجه میکنه و باعث پیدایش احساساتی ناشناخته توی وجودش میشه.چی میشه اگه ترس هاشون،ریشه از گذشته‌ی خیلی دور داشته باشه؟! یا توی راه مواجه شدن با ترس ها و مشکلاتشون، توی انباریِ قدیمیِ استادش با ماشین زمان خاک خورده‌ای رو به رو بشه که زندگیشون رو تغییر میده..」 •───────
 💙 Glass Heart 💙 by Rominaebrahimi1385
5 parts Complete Mature
کاپل ها : ویکوک ، جیکوک و ... ژانر : غمگین ، هپی اند و ... دکتر با صورتی شکست خورده از اتاق عمل بیرون اومد و مشغول در آوردن دستکش هاش شد . سراسیمه و نگران به طرف دکتر رفت و پرسید_ آقای دکتر چیشد دکتر سرش رو بلند کرد و به مرد جوان خیره شد با صدای آروم زمزمه کرد_ متاسفم ما ایشون رو از دست دادیم تهیونگ با این حرف سرگیجه ی بدی بهش دست داد . نگاهشو به اتاق عمل داد . پرستار ها تختی که روش با پارچه ی سفیدی پوشیده شده بود رو خارج میکردن . به طرف تخت دوید و پارچه ی سفید رو با ضرب از صورت عشق زندگیش کنار زد با صدایی نسبتا بلند گفت_کوک قشنگم ... پاشو ... پاشو عشقم ... بلندشو ... مگه قرار نبود بچه دار بشیم ؟ ... قرار بود برا بچمون اتاق بگیریم ... بیبی پاشو قرار بود تورو ببرم شهر رویاهات ... قرار بود یه عمارت بزرگ بخرم توش زندگی کنیم ... پاشو عشقم چرا دراز کشیدی و چشماتو بستی ؟ ... چرا چشمای قشنگتو از من دریغشون میکنی ؟! ... پاشوو ... کوک خواهش میکنم ... التماست میکنم ... پاشو کوک ... قول میدم دنیا رو به پات بریزممم ککووکککککک همونطور که پرستار ها میکشیدنش تا ببرنش اسم کوک رو فریاد میزد_ولم کنین ... بزارید با کوک برم ... بزارید منم برم پیشش من نمیتونم بدونش زندگی کن .... کجا میبرینش وووللللمم کننننییین نهههههههههههههههه روزای آپ : جمعه
You may also like
Slide 1 of 10
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
Alpha till Omega cover
🔥ROYAL FIRE🔥 [NAMJIN][completed] cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover
stalker|kookmin cover
Amor cover
My alpha 🐺 cover
Oneshot cover
𝖤𝗇𝗀𝖾𝗇𝗍𝖺𝖽𝗈┊𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 cover
 💙 Glass Heart 💙 cover

𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝

41 parts Ongoing

-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa