بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش میپیچید، صحنهای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمیخواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش میگرفت...
یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفتهای به حرف اومد:
«اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنیای میده...؟»
── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ──
ژانر: عاشقانه، بیال، انگست، اسمات
کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge)
نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢
ویراستار: ♧Fatemeh
💜داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.
Mine
تمام شده📗📕
ییبو با نفسی عمیق کنار گوشش لب زد:
دوستت دارم!
و نفس جان برید!
با اینکه ییبو چند باری این جمله رو بهش گفته بود، اما شنیدنش هربار هیجانزده و خوشحالش میکرد!
ماهیچه های سختش به آرامی رها شد و خودشو در این آغوش رها کرد!
ییبو دوباره لباشو به لاله ی گوشش رسوند و لب زد: بریم توی تخت، هنوز واسه بیدار شدن خیلی زوده!
و جان بیصدا سرشو تکون داد و موافقت کرد!
ژانر: درام، بی ال ، روانشناسی و انگست
*هپی اندینگ*
ییبو تاپ