⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️
  • Reads 2,749
  • Votes 508
  • Parts 31
Sign up to add ⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️ to your library and receive updates
or
#1بی‌ال
Content Guidelines
You may also like
عشق گناهبار ما by nina_7777777
39 parts Ongoing
تیزر ꜜ ⸽ من خودم را کشتم. روحم را. احساساتم را نیز خودم با دستان خودم خفه کردم. تقصیر من نیست که بد بزرگ شدم. تقصیر من نیست که به جای عشق به من نفرت آموختند و به جای بخشش، بی‌رحمی. من مقصر این نیستم که کسی دوستم نداشت. تقصیر من نیست که تنها بودم. من یک دوست می‌خواستم؛ فقط همین. زمانی که پایت را در زندگی‌ام گذاشتی تمام نبودن هارا برایم جبران کردی، همه کمبود هایم را ازبین بردی و چه قشنگ است این دوستی که به عشق ختم شد... 𖧕 𝖔𝖚𝖗 𝖘𝖎𝖓𝖋𝖚𝖑 𝖑𝖔𝖛𝖊 ꙳⋆────⋅ৎ୭⋅────⋆꙳ 𖠷 Genre: Romance, smut, slica of life 𖠷 Couple: #Sope 𖠷 Author: #Nina 𖠷Part: Teaser رومنس ، عاشقانه اسمات ، صحنه دار اسلایس اف لایف ، قسمتی از زندگی کاپل:سپ ꙳⋆────⋅ৎ୭⋅────⋆꙳ این فیک در چنل تلگرام هم درحال اپه @GayyWorldd ꙳⋆────⋅ৎ୭⋅────⋆꙳ #خلاصه یونگی پسری که مادرش رو در ۹ سالگی از دست میده و از اونموقع رفتار پدرش تغییر میکنه. جوریکه میشه گفت یونگی هم همراه مادرش برای پدرش مرد. از اون موقع پدرش توی کلیسا زندگی میکنه و کشیش میشه و یونگی هم همراه خودش تو کلیسا نگه میداره و محدودش میکنه. محدود از بیرون رفتن دسترسی به گوشی، تکنولوژی و حتی داشتن دوست. چی میشه اگه هوسوک پسری بی‌دین به اصرار مادرش و فقط برای خوشحال کردن اون ۳ ماه رو توی کلیسا و توی
Atonement / تاوان by Dreamer_A7
35 parts Complete
نام رمان : تاوان / Atonement (کامل شده ) کاپل : تهکوک ژانر : عاشقانه/ درام /کلاسیک ( ۱۹۴۵ - ۱۹۵۵ میلادی ) امگاورس / امپرگ ( اسمات ) یکی لابه لای تیره ترین روز ها ، چشم انداز قلب و ذهنش آینده ای روشنه ... یکی لابه لای آسوده ترین روز ها ، قلب و ذهنش غرق در ناچاری گذشتشه ... گذشته و آینده ای که در نقطه ای ناچارا به هم می رسن ، و اون نقطه سر آغاز حکایت تازه ایست داستان یک امگا و آلفا در روز های بعد از جنگ جهانی دوم جونگکوک امگایی با اراده ای ستودنی ، امگایی که یاد گرفته برای عبور از سنگ های برنده و تیره ی مسیر زندگیش چطور کفش های آهنین به پا کنه .... و کیم تهیونگ ، آلفایی خوش شانس که زندگی هر اونچه که یک مخلوق برای خوشبختی نیاز داره بهش بخشیده ، اما اگه ازش بخوان زندگی رو تو یک کلمه توصیف کنه ؛ پاسخ اون خواهد بود ؛ « خشم » حقیقتی که زیگموند فروید گفت ؛ « افسردگی از جنس غم نیست افسردگی از جنس خشمه » و به راستی بدترین خشم ها ، خشم نسبت به خود هست ! این داستان از هر اونچه که فکرشو بکنی متفاوت تر خواهد بود ! کافیه چند پارت همراهم باشی دوست عزیزم 🌻
THE SECRET HUSBAND  by Helen___Aw
76 parts Complete
[Completed] کیم تهیونگ و جئون جونگکوک ازدواج کردن... اما اونا دو ساله که همدیگرو ندیدن...اونا فقط یکبار تو کل زندگیشون همو دیدن و اونم روز عروسیشون بوده ولی به همدیگه با دقت نگاه نکردن جونگکوک اسم شوهرش رو می‌دونه...چون این اسمیه که همه جا به عنوان سرپرست قانونیش ثبت شده ولی تهیونگ، اون حتی اسم همسرشم نمیدونه... تهیونگ کانادا زندگی میکنه و هر ماه مبلغ زیادی رو به یه حساب خاص منتقل می کنه ... جونگکوک دانش آموزی توی سئوله...همه توی کالج، حتی معلم ها هم ازش می ترسن...اون چیزی نمیگه و فقط با مشت حرف می زنه و برای همه قلدری میکنه... هیچکسی توی کالجش راجب خانوادش چیزی نمیدونه، اونا فقط دیدن که پسر سوار ماشین های اسپرت گرون قیمت میشه و لباس های گرون میپوشه. اون یه اکیپ دوست داره که به همون اندازه لوس و بدجنسن اما از خانوادش چیزی نمیدونن‌. جونگکوک میخواد طلاق بگیره. هرکاری می‌کنه تا طلاق بگیره...اون از ازدواج متنفره...اون مثل یه پرنده آزاده... ولی... چی میشه اگه کالج یه مهمونی برگزار کنه... یه جونگ کوکِ مست بدون اینکه بدونه با شوهرش میخوابه...؟؟؟؟؟؟ چرا تهیونگ به سئول برگشت...؟؟؟؟؟ واکنش اونا در مورد شناخت همدیگه چیه...؟؟؟؟؟ Genre: romance, angst, fluff,smut, melodrama, mafia Couple: Vkook Translator:Helen___Aw Writer: bora95purple 🥇 Romance 🥇 Taehyung 🥇 Vkook 🥇Fanfiction 🥇boyxb
You may also like
Slide 1 of 10
زندگی در دنیای زیرین cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
عشق گناهبار ما cover
تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S² cover
Atonement / تاوان cover
The fifth sense cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
THE SECRET HUSBAND  cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
I'm not ok cover

زندگی در دنیای زیرین

6 parts Ongoing

☼︎° داستان از جایی شروع شد ک بیون بکهیون امگایی ک بر خلاف هم سن و سال های خودش تو سختی و رنج به سر می بره به پیشنهاد دوستش وارد سازمانی میشه که هیچ اصلاعاتی در موردش نداره ▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪° خ..خواهش..میکنم...ق..قول..میدم..دیگه..اذیتت نکنم...ف..فقد نزار بهم نزدیک بشه.... اما پسر بزرگتر میخواست ترس رو تو چشمای بانی کوچیکش ببینه، و چی بهتر از اینکه تا لب پرتگاه ببرتش و برگردوندش تو بغل خودش؟ کاپل | چانبک ، هونهان ، کایسو ، کریسهو