ژانر داستان: انگست، فانتزی [خون آشام ها و جادوگر ها توش وجود دارن.] از گروه های اِن هایپن، لِسرافیم و بی تی اس داخلش هستن. (از گروه های دیگه هم هستن اما شخصیت های اصلی داستان بیشتر از اینان.) زمان اپ: آخر هفته ها *** "راستشو بگو...ترسیدی؟" دیگه خبری از صدای فریاد نبود. درحقیقت، گوینده ی صدا هم عوض شده بود. "اگه از اون در بگذریم..." چشماش رو باز کرد. با دیدن چیزی که رو به روش دید، لرزید. "فقط درد در انتظارمونه." تمام زمین پر از خون شده بود. در مرکزش، تابلوی نقاشی قرار داشت. تابلویی که دقیقا رو به روش قرار گرفته بود. دختری با گوشواره ی مروارید.All Rights Reserved