پسری با هیکل درشت تر از خودش وارد اتاق شد و دهان تهیونگ رو از تعجب باز کرد. "کوکی؟" مرد اخمی کردو گفت: "بله؟" تهیونگ بلند شدو گفت: "ج.جوئن...جوئن جیکی شمایید؟" مرد با چهره ای خشمگین بخاطر اون مدل صدا شدنش در لحظه اول گفت: "گستاخانه بود که در لحظه اول منو انقدر با خودتون نزدیک ببینید جناب کیم!" تهیونگ نفس عمیقی کشیدو گفت: "متاسفم...فکر کردم یکی از دوستام هستید....اما..ا.اما حالا متوجه شدم اشتباه گرفتم....گستاخی منو ببخشید." _____________________________________________________________ تهیونگی که از بس تنها بود و از گی بودنش هراس داشت پسرکی باتم رو برای خودش تصور میکرد روزی میرسه که یکی شبیه اون رو تو دنیای واقعی میبینه اما به چه قیمتی؟به قیمت از دست دادن پسرک خیالی خودش یا باتم شدنش در مقابل اون فرد؟ . . . 🅆🅁🄸🅃🄴🅁:ℬ𝓁𝒶𝒸𝓀𝓇𝑜𝓈𝒶𝓁𝒾𝓉𝒶. 𝒸𝓊𝓅:𝓀𝑜𝑜𝓀𝓋(𝑱𝒖𝒏𝒈𝒌𝒐𝒐𝒌 𝒕𝒐𝒑.)All Rights Reserved
1 part