𝘜𝘯𝘥𝘦𝘳 𝘵𝘩𝘦 𝘤𝘪𝘵𝘺 𝘳𝘢𝘪𝘯 ;
  • Reads 173
  • Votes 37
  • Parts 5
  • Reads 173
  • Votes 37
  • Parts 5
Ongoing, First published Dec 11, 2024
شاید‌اگر‌زودتر‌میشناختمت‌این‌همه‌سختی‌نمیکشیدم‌ماه‌من...

𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚(𝙨) : 𝙢𝙞𝙣𝙨𝙪𝙣𝙜,𝙘𝙝𝙖𝙣𝙢𝙞𝙣,𝙝𝙪𝙮𝙣𝙡𝙞𝙭 , 𝙜𝙞𝙧𝙡𝙭𝙜𝙞𝙧𝙡

𝗚𝗲𝗻𝗱𝗲𝗿 : 𝗿𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲 , 𝗰𝗼𝗺𝗲𝗱𝘆, 𝗮𝗻𝗴𝘀𝘁, 𝘀𝗺𝘂𝘁

𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧: 𝘿𝙖𝙧𝙡𝙖
All Rights Reserved
Sign up to add 𝘜𝘯𝘥𝘦𝘳 𝘵𝘩𝘦 𝘤𝘪𝘵𝘺 𝘳𝘢𝘪𝘯 ; to your library and receive updates
or
#445minsung
Content Guidelines
You may also like
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK by thshsam
39 parts Ongoing
couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Ọkara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود تهیونگ قدمی به عقب برمی‌دارد، انگار که تازه هوا برایش سنگین شده. چشمان نقره‌ای‌اش روی گوشی توی دست جونگ کوک ثابت می‌ماند، پیام هنوز روی صفحه روشن است: "محل اختفاشو پیدا کردم. امشب کارشو تموم می‌کنیم." نفسش را بیرون می‌دهد، اما این‌بار نه از آرامش، بلکه از خنجری که توی قلبش فرو رفته. نگاهش را بالا می‌آورد و به کوک خیره می‌شود. "پس این بودی تو؟ شکارچی؟" جونگ کوک هیچ‌چیز نمی‌گوید. نمی‌تواند. فقط دهانش باز و بسته می‌شود، انگار که دنبال کلمه‌ای برای نجات خودش باشد. تهیونگ پوزخند می‌زند. "لعنتی... می‌دونی خنده‌دار چیه؟ یه جایی تو این بازی لعنتی، واقعا فکر کردم شاید... شاید واقعیه." صدایش آرام است، ولی توی هر کلمه‌اش یک دنیا شکسته‌شدن موج می‌زند. جونگ کوک یک قدم جلو می‌آید. "اجازه بده توضیح بدم، این اون چیزی نیست که فکر می‌کنی."
You may also like
Slide 1 of 10
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
Sweet Gambling💲 cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover
reversal/واژگونی(Minsung) cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
Different Scarlet (Minsung) cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover
Forced Marriage  cover
𝑆𝑎𝑣𝑖𝑜𝑟 '𝐶ℎ𝑎𝑛ℎ𝑜' cover

جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي

33 parts Ongoing

تبدأ أحداث روايتي عند البطله نجَـد اللي تكون عايشه في المدينه و بيوم امها وابوها يقررون يسافرون لسبب بنعرفه في الروايه ويخلون البطله وأخوها في بيت جدها اللي في الديره وآخر الليل تقرر تروح عند " البِل " وتحصل البطل جالس مع ناقه ويدخل عليهم جدهم ومن هنا تبدأ الأحداث ...🔥!