Yuanfen
  • Reads 294
  • Votes 68
  • Parts 2
  • Reads 294
  • Votes 68
  • Parts 2
Ongoing, First published Dec 14, 2024
تقدیر یا سرنوشت؟
نمی‌دانم.
هر چه که بود برای "ما" شدن من و تو بود‌.

𔘓 𝗙𝗶𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻: Yuanfen
𔘓 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: Chanho (Minho & Chan), Chanjin (Christopher & Hyunjin)
𔘓 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Omegaverse, Werewolves, Mpreg, Smut, Romance, Crime
𔘓 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Chris
+18
All Rights Reserved
Sign up to add Yuanfen to your library and receive updates
or
#28werwolves
Content Guidelines
You may also like
  ‌𝑨𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢 by Theaurrora
66 parts Ongoing
مینهو خوناشام نود ساله که طلسم شده و تنها راه شکستن طلسمش، نوشیدن خونِ شاهرگ معشوقشه تا جایی که معشوقش جونشو از دست بده. پس مینهو قلبشو قفل و زنجیر میکنه تا هیچ وقت دلبسته کسی نشه. اما آیا سرنوشتش اینجوری رقم میخورد؟ شاید یک پسربچه عجیب وارد زندگیش بشه و قلب خوناشام سرد و غم دیده قصه رو به اسارت چشم های آبیش در بیاره! و این شروعی هست برای اغازِ این عشق بی ثمر، بین یک خوناشام طلسم شده و انسان. -"برای من برقص جیسونگ..بذار با هر تکونی که به پاهای زیبا و دست های ظریفت میدی بپرستمت..مثل مسیحی که خداشو میپرستید" و حالا مینهو رو به روش فقط یک قوی زیبا میدید که روی موج های کوچیک دریاچه میرقصید. مثل فرشته بی بالی بود که با هر چرخش میخواست پرواز کنه اما بال هاشو چیده بودن. اون پسر چی تو وجودش داشت که با اینهمه کبودی روی بدنش، هنوزم دلفریب و زیبا به نظر میرسید؟ Fic Name : Aurora Couples : MinSung , HyunLix Genre : vampire, Romance , Slice of Life, School life ,ballerina , Smut, Happy end Writer : Aurora در حال اپ... روز های اپ: شنبه ها ساعت 21
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
17 parts Ongoing
اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات؟...... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:نامنظم تا پایان دی ماه این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
The Red Sun •~sunki~• by haeronie17
16 parts Complete
Coup: Sunki •~shot~• _پس عشقمون چی میشه؟ +پس بقیه چی میشن؟ _ولی.‌.. +نمیتونم انقدر خودخواه باشم! توهم انقدر خودخواه نیستی لونا... دست سولو محکم گرفت. _دستمو ول میکنی؟ بهم قول داده بودی! سول دستشو روی دست لونا گذاشت. +میدونی.... چرخ زندگی هیچ وقت طوری که ما میخوایم نمیچرخه! _انقد تیکه و حرفای چرتو پرت بارم نکن سول! چرا ما باید خودمونو فدای بقیه کنیم!؟ کلمه هایی که از بین لونا بیرون میومدن بلند و بلندتر شدن. + چون پای زندگی خیلیا وسطه لونا! _ولی سول من... من نمیتونم ولت کنم! قطره های اشک شروع به نوازش گونه های سرد لونا کردن. +فکر میکنی من میتونم؟ سولم تسلیم شد. صداش شروع به لرزیدن کرد. لونا با نا امیدی به پیراهن سول چنگ زد. _خواهش میکنم سول! اینکارو نکن! مگه بهم نگفتی عاشقتم؟ مگه بهم نگفتی تا ابد باهمیم؟! چطوری میتونی؟! بدون تو نمیتونم... نمیشه! میفهمی؟! صدای خش دارش بلندتر میشد و اشکاش روی دستای سول میریختن. اینکه دیگه صدای خنده‌های لونارو نشنوه ، هرروز با کشیدن بوی بدن لونا تو کل وجودش بیدار نشه ، اینکه دیگه دختر کوچولوشو بغل نکنه... برای سول کابوس بود. اگه همه‌ی این سختیا مال خودش بود میرفت ولی اشکای لونا... ترس از شکستن قلبش... اینا بودن که مانع رفتنش میشد. خبب سلاممم! خوش اومدید و خیلیی خوشحالم که زمانتونو برای خوندن
You may also like
Slide 1 of 10
KOMOREBI | Minsung cover
Lucky FanBoy {Minsung} cover
°present but without a body ° cover
  ‌𝑨𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢 cover
dear (عزیز کرده) cover
The Red Sun •~sunki~• cover
Single's Inferno  cover
The Smell Of You (KookV) cover
Forbidden〰️ cover
Idols fall in love cover

KOMOREBI | Minsung

27 parts Complete

اون مرد لعنتی اعصابشو بهم میریخت. راحت توی اتاق و روی تختش دراز کشیده بود و بهش دستور کیک قهوه هم میداد؟! اون حجم از اعتماد به نفسی که داشت، یه سوراخ بزرگ وسط شکمش بود و نگاه توی چشمهاش جوری بود که انگار توی چند ثانیه میتونست تمام هستی رو نابود کنه. -بدون ژانر- Minsung |